شاپور پساوند کتاب «رفتن خیام به محاق سکوت» را با موضوع «خیام و هفت قرن در محاق اندیشه‌های سنتی» منتشر می‌کند.

به گزارش ایسنا، خیام و شعرهای منسوب به او همواره محل مناقشه‌ی اهل شعر و تحقیق بوده است. دامنه‌ی این مناقشه حتا تا میان مستشرقان هم راه پیدا کرده؛ اما این‌بار شاپور پساوند دعوا در این‌باره را رها کرده است تا به این بپردازد که چرا حکیم عمر خیام در «محاق» قرار می‌گیرد و به گفته‌ی او، هر جا در ادبیات کهن و نگاهی به آن برمی‌خوریم، دست‌های پیدا و پنهانی هست که در کار نادیده گرفتن خیام است. پساوند تأکید دارد که در این اثر تألیفی‌ا‌ش به همین ماجرا پرداخته است.

این شاعر که رباعی‌ هم می‌سراید، تصریح کرد: از نام کتاب هم برمی‌آید که در این اثر به چه می‌پردازم. ببینید عنوان هست «رفتن خیام به محاق سکوت». راستش از گذشته تا کنون هر چه بیش‌تر تدقیق می‌کنیم، بر ما یقین حاصل می‌رود که آن‌گونه که باید، در فضای ادبیات به خیام پرداخته نشده است. در کتاب «چهار مقاله‌»ی عروضی، نویسنده از دست کم هشت شاعر و رباعی‌سرای نیشابوری نام می‌برد؛ اما از خیام که سرآمد آن‌هاست، سخنی به میان نمی‌آید. جمعی استدلال می‌کنند که خیام را منجم و ریاضی‌دان می‌دانستند تا شاعر؛ همین شد که از او غفلت شد. اما این‌گونه نیست. در همان دوره، خیام را فردی «دهری» معرفی می‌کنند و این نگاه به نظر تا همین سال‌های ادبیات معاصر هم خیام را تعقیب می‌کند. در این کتاب از این مسائل با صراحت و مستند سخن گفته‌ام.

او این کتاب درباره‌ی خیام را دست کم محصول 11 سال تحقیق دانست و تأکید کرد، اثری نخوانده درباره‌ی خیام باقی نگذاشته؛ اما هر چه بیش‌تر خوانده، به تکرار آثار درباره‌ی خیام مطمئن شده و این شده که تصمیم گرفته کاری دیگر را در این‌باره تدوین و راهی بازار کند و حالا دیگر تألیفش در آخرین مراحل است.

از سویی، مجموعه‌ی رباعی «از صدای سوختن» این شاعر به تعبیری که خودش دارد، دست کم چهار سال ماند و خاک خورد؛ اما سرانجام با اندکی اصلاح توانست منتشر شود.

شاپور پساوند متولد 15 بهمن سال 1330 در شیراز است. او شاعری را از سال‌های دهه‌ی 40 جدی‌ گرفت و نخستین مجموعه‌ی شعرش در سال 54 به نام «فریاد‌ها» خمیر شد. «هر کس حکایتی»، «ای عشق»، «گلوی زخمی شعر»، «صدای سوختن» و «ما هم زلالش خواستیم» از دیگر مجموعه‌ها‌ی شعر این شاعرند.

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...