دیوان حافظ به خط عبدالمجید درویش از نفایسی است که در مخزن کتاب‌های خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود. عبدالمجید درویش از شایسته‌ترین شکسته‌نویسان و خطاطان معروف قرن 12 هجری قمری است.

به گزارش ایبنا، عبدالمجید درویش از خوشنویسان، شکسته‌نویسان و خطاطان معروف قرن 12 هجری قمری است که در سال 1170 هجری قمری دیوان حافظ را کتابت کرده و در مرداد 1311 توسط میرزا رضاخان نائینی وقف کتابخانه آستان قدس رضوی کرده است. ناظم این دیوان نفیس خطی شمس‌الدین محمدحافظ در قرن 8 هجری قمری است.

دیباچه این دیوان نفیس خطی دارای سرلوح مذهب و منقش به گل‌های ریز الوان در زمینه زر و لاجوردی و حاشیه این دو صفحه مزین به تشعیرسازی زرین به طرح اسلیمی است.

خط شکسته نستعلیق، 12 سطری، کاغذ نباتی آهار مهره، جلد ساغری مشکی سوخت زرین با نقش ترنج، دو سرترنج، چهار گوشه، حاشیه قلمدانی و عطف تیماج قهوه‌ای از ویژگی‌های این نسخه نفیس خطی به‌شمار می‌آید.

دیوان نفیس حافظ دارای شش مجلس تصویر خوش قلم است و بین سطور زراندازی مضرس (نقش ونگارهایی به صورت دندانه)، حواشی سایر صفحات منقش به گل و برگ‌های الوان است. ابتدای غزلیات دارای سرلوح مذهب و منقش به گل‌های الوان، کتیبه زرپوش و منقش به رنگ سرخ و به خط نستعلیق در قطع 17 در 11 سانتی‌متر کتابت شده است.

حاشیه غزلیات مزین به تشعیرسازی زرین به طرح اسلیمی و ابتدای هر یک از غزلیات مزین به کتیبه مذهب، منقش و مرصع است، جدول‌کشی اوراق به زر، سیلو، شنگرف، لاجورد، کمندکشی آن به زر و تحریر آن به رنگ مشکی و تشعیرسازی صفحات به قلم عبدالعلی بروسان انجام شده است.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...