کتاب "شعاع شمس" که تفسیری است امروزی از دیوان کبیر مولانا توسط کریم فیضی در دو جلد 500 صفحه‌ای آماده چاپ شد.

کریم فیضی در گفتگو با مهر، درباره کتاب‌های در دست چاپ خود گفت: به تازگی نوشتن کتاب "شعاع شمس" را که تفسیری است امروزی از غزلیات شمس به پایان برده‌ام و در دو جلد 500 صفحه‌ای آماده چاپ شده است.

وی با اشاره به مهجور ماندن غزلیات شمس اثر سترگ مولانا در سایه مثنوی او افزود: با توجه به تعدد آثاری که تاکنون درباره مثنوی و یا در زمینه تصحیح و تفسیر آن منتشر شده، احساس می‌کنم غزلیات مهجور مانده و بیشترین کار در مورد آن به گزینش ابیات و انتشار آنها خلاصه شده که معروفترین آنها گزینش استاد شفیعی کدکنی است که در دهه 50 منتشر شده است.

این پژوهشگر آثار ادبی و فلسفی اضافه کرد: در "شعاع شمس" من با نوعی متن‌شکافی تفسیری امروزی از تمام غزلیات شمس به دست داده‌ام و را آن را برای نشر به انتشارات موسسه اطلاعات سپرده‌ام  که امیدوارم به زودی مجوز نشرش را بگیرد و منتشر شود.

فیضی همچنین از انتشار جلد دوم کتاب "زندگی و بس" خبر داد و گفت: جلد اول این کتاب که پژوهشی است درباره خود زندگی و نظرگاه‌های مختلف به آن، مرداد 88 چاپ شده بود و جلد دوم آن در 700 صفحه اخیراً توسط ناشر (موسسه اطلاعات) از زیر چاپ درآمده و به زودی توزیع می‌شود.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...