آندره ژید آن را به فرانسوی برگرداند... جوشش عرفانی گسترده در این اشعار برآیند مهمی از شخصیت شاعر بود که سخت تحت تأثیر فلسفه اوپانیشادها قرار داشت... او به اول شخص و خطاب به محبوب قلب خود سخن می‌گوید و آن «من» زنانگی‌ای را عهده‌دار می‌شود که یادآور محبوبه غاییِ شعر ویشنویی در قرون وسطاست... نه چشم‌پوشی از دنیاست و نه بی‌خبری از دنیا

گیتانجالی [Gutanjali] رابیندرانات تاگور
گیتانجالی
[Gutanjali]: مجموعه‌ای از شعرهای بنگالی، سروده‌ رابیندرانات تاگور1 (1861-1941)، شاعر و نویسنده‌ هندی، که در 1910 منتشر شد. متن ترجمه‌شده این مجموعه، که شاعر خود آن را به زبان انگلیسی ترجمه کرد و آندره ژید2 نیز آن را به فرانسوی برگرداند، شامل اشعاری است که از مجموعه‌های متعدد بنگالی گرفته شده است و از آن جمله است: گیتانجالی، نَیودیه3 خیا4 و گیتیمالیه5.
1910 تاریخِ نشر کتاب بنگالی است که تنها نیمی از کتاب انگلیسی و فرانسوی را شامل می‌شود. این صد شعر کوتاه بیش از تمامی باقی آثار عظیم تاگور در شهرت شاعر در مغرب‌زمین دخیل بوده است و در پی نشر انگلیسی گیتانجالی بود که جایزه نوبل ادبیات در 1913 به تاگور اهدا شد. تعداد زیادی از این اشعار سرودهایی است که تاگور آهنگ آن را نیز ساخته است. جوشش عرفانی گسترده در این اشعار برآیند مهمی از شخصیت شاعر بود که سخت تحت تأثیر فلسفه اوپانیشادها قرار داشت. تاگور در این اشعار، آخرین تن از تبار بلند قدیسْ‌شاعران هند جلوه می‌کند.

او به اول شخص و خطاب به محبوب قلب خود سخن می‌گوید و آن «من» زنانگی‌ای را عهده‌دار می‌شود که یادآور محبوبه غاییِ شعر ویشنویی در قرون وسطا، رادها6ی گاوچران است. شاعر، مانند رادها، بر غیاب محبوب الوهی می‌گرید و به نظرش می‌آید که محبوب از انتظار او می‌گریزد. تاگور، در این اشعار و تحت پوشش تصاویر باشکوه، فلسفه روح‌باورانه خود را بیان می‌دارد که نه چشم‌پوشی از دنیاست و نه بی‌خبری از دنیا، بلکه پذیرفتن کلیت وضع بشر است. آرامشی که از اشعار او ساطع می‌شود، حاصل رنج و بدبختی است. شاعر، در زمان سرودن اشعار بنگالی، دورانی از سوگواری را می‌گذراند: طی چند سال همسرش، یکی از دخترانش، پسر کوچکش و عزیزترین شاگردش را از دست داد. در متن اصلی گیتانجالی، شکل‌ بندها و اوزان عروضی بسیار متنوع است. اما شعرها همه مقفی (قافیه دار) است. ملایمت و آهنگینی از ویژگی‌های این اشعار است.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1. Rabindranath Tagor  2. A, Gide  3. Naivedya
4. Kheya  5. Gitimalya  6. Radha

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...