کتاب «گزیده تحلیلی تشریحی شاهنامه فردوسی » به کوشش اسدالله بقایی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر‌، این کتاب در ادامه روند انتشار کتاب‌های متون کهن ادبیات که تمدن و فرهنگ ایرانی و اسلامی را در بر می‌گیرد، منتشر شده است.

در ترجمه البندری نام فردوسی را منصور بن حسن آورده و حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده، او را حسن بن علی می‌نامد. دولتشاه سمرقندی در تذکرة‌الشعرا او را حسن بن اسحاق بن شرفشاه ذکر کرده است. نظامی عروضی در چهار مقاله او را حکیم ابوالقاسم فردوسی نامیده که نامی شهره عام و خاص است. ولادت او را نیز از سال 325 تا 330 هجری قمری دانسته‌اند. ولی قول 329 هجری قمری معتبرتر است.

در ابتدای این کتاب، موضوعاتی مانند عشق در شاهنامه، خواست و حمایت ملی، ریشه‌های دینی و میهنی، عوامل و ضرورت‌های ماندگاری شاهنامه و ... بررسی شده‌اند.

در ادامه داستان رستم و سهراب، رستم و اسفندیار و داستان سیاوش بخش‌هایی از شاهنامه هستند که بقایی در این کتاب به صورت نظم و نثر آورده است.

در قسمتی از کتاب که مربوط به فردوسی است، می‌خوانیم:

سرانجام فردوسی از سختی روزگار و تهی‌دستی و مشقت زندگانی، به ستوه می‌آید و شاهنامه عزیزش را به قصد گرفتن صله‌ای درخور به دربار سلطان محمود غزنوی می‌برد. با این همه اعتقاد شخصی من بر آن است که فردوسی بزرگ برای نشر و ترویج و ماندگاری شاهنامه بزرگش راهی جز سپردن آن به دربار سلطان مقتدر زمانش نداشت، اگرچه خواست درونی و احساسی وی نبود.

این کتاب با 436 صفحه، شمارگان 2 هزار و 500 نسخه و قیمت 5 هزار و 900 تومان منتشر شده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...