به گزارش تسنیم، پنجمین جلد دانشنامه زبان و ادب فارسی در شبه‌قاره شامل 231 مدخل از «شجاع‌الدّوله» تا «عبدالحق محدّث دهلوی»، در حدود 460 صفحه، در گروه دانشنامۀ زبان و ادب فارسی در شبه‌قاره و به سرپرستی محمدرضا نصیری منتشر شده است.

گروه دانشنامۀ زبان و ادب فارسی در شبه‌قاره، در چند سال گذشته، با ایجاد تغییر در برنامه‌های خود، تحولی را در ساختار این گروه به وجود آورد که لازمۀ آن اصلاح و روشمند کردن پژوهش در حوزۀ شبه‌قاره بود. به همین منظور تلاش‌هایی در جهت جمع‌آوری منابع دست‌ اول مورد نیاز گروه آغاز شد که نتیجۀ آن تشکیل کتابخانه‌ای رقمی (دیجیتال) بود که شامل نسخه‌های خطی بسیاری از منابع مذکور و نیز لوح فشردۀ شمار زیادی از دست‌نویس‌های مورد نیاز می‌شود. همچنین فهرست مقالات فارسی، اردو، انگلیسی در هند و پاکستان (فهرست مقالات تألیف‌شده از سال 1950 م تا کنون)، با همکاری سه گروه پژوهشی در ایران و هند و پاکستان تهیه شد تا ابزار دست پژوهشگران این حوزه باشد.

بررسی مقالات در بخش ویرایش، تصحیح شیوۀ ارجاع‌دهی، اصلاح شیوه‌نامۀ گروه، تهیۀ فهرست نسخه‌های خطی موجود در کتابخانه‌های شبه‌قاره و بهره‌گیری از آن‌ها، انتشار 9 شماره از مجلۀ تخصصی شبه‌قاره و … از دیگر اقداماتی است که در گروه دانشنامۀ زبان و ادب فارسی در شبه‌قاره صورت گرفته است.

جلد پنجم دانشنامۀ زبان و ادب فارسی در شبه‌قاره، به سرپرستی محمدرضا نصیری، عضو وابسته و مدیر گروه شبه‌قارۀ فرهنگستان، گرد آمده که انتشارات فرهنگستان آن را در 460 صفحه و با شمارگان هزار نسخه، به بهای 120 هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...