به گزارش تسنیم، محمدحسین بهجت تبریزی، متخلص به شهریار، شاعری عاشق پیشه و خوش قریحه بود که اشعار لطیفی را به زبان‌های فارسی و ترکی سروده و کارنامه‌ای پربار را از خود به جای گذاشت. در سروده‌های متعددی از او می‌توان نشانه‌هایی از ارادت شاعر به اهل بیت(ع)، ایران و مواریث فرهنگی این مرز و بوم دید. به گفته فرزندش، ایران وطن دل شهریار بود، او این ارادت را بعد از پیروزی انقلاب به‌گونه‌ای دیگر در شعرش نشان داد و بیان کرد. با وجود این، از همان زمان حیات شهریار سروده‌ها و مطالبی منتسب به شاعر در رد آرمان‌های انقلاب و علیه تمامیت ارضی ایران منتشر شده است؛ مطالبی که انتشار آن هنوز هم ادامه دارد و گاه و بیگاه در برخی از کشورهای همسایه منتشر می‌شود.

محمد طاهری خسروشاهی، پژوهشگر، در صفحه مجازی‌اش با انتشار نامه‌ای از شهریار در پاسخ به این اتهامات، نوشته است: بعد از پیروزی انقلاب، در تداوم مخالفت برخی از گویندگان با شهریار، عده‌ای، یک چند نظم‌های سست و ناتندرست به نام شهریار پخش می‌کردند و حتی کار را به جایی رساندند که گویا نامه‌هایی بی نام ونشان و عمدتا از خارج ایران به او می‌نوشتند و از هم‌صدایی‌اش با انقلاب اسلامی، انتقاد می‌کردند. گویا چند شعر هم علیه تمامیت ارضی ایران و آرمان‌های انقلاب ساختند که به نام شهریار پخش شد. ناگاه شهریار با مشاهده این شعرها، دست به قلم می‌شود و نامه مهمی خطاب به مردم ایران و خوانندگان شعرهایش منتشر می‌کند.

نامه شهریار

متن نامه شهریار خطاب به مردم ایران به این شرح است:

خواننده عزیز؛

این بنده شهریار، به غلط مشهور شاعر ملی ایران به خصوص آذربایجان هستم. اخیراً اشعار چرندی بر علیه انقلاب اسلامی ایران می‌بافند و به نام من چاپ و بیشتر در خارج از ایران منتشر می‌کنند. ایرانی‌ها به سبک و جنبه‌های دینی و اخلاقی شعر من آشنا هستند و می‌دانند که گوینده شعرهایی مثل «علی ای همای رحمت» و صدها از آن قبیل، هرگز بر خلاف موازین اسلامی حرفی نمی‌زند؛ ولی آنهایی که در خارج از ایرانند و شاید مرا خوب نمی‌شناسند، ممکن است این اراجیف را باور کنند که از من است.
من اگر برای خودم بود، گوشم بدهکار این اباطیل نیست و اصلاً جواب نمی‌دادم. ولی چون پای آذربایجان در میان است و ممکن است در آتیه برای آذربایجان موضوع شرم‌آوری باشد، این است که لازم دیدم از طرف خودم جدا این اتهامات را تکذیب کنم و یقین دارم آنهایی که مرا یک مجاهد فی سبیل الله و خلف الصدق و مظهر و وارث بلاغت مولای متقیان علیه السلام می‌دانند، علاوه بر تکذیب این جور نسبت‌ها، لعن و نفرین نیز بر مرتکبین این قبیل جرم‌ها و تهمت‌های ناروا، روا ببینند.

تبریز سوم شهریور 1359 شمسی
سید محمدحسین شهریار

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...