کتاب «مثنوی و مردم: روایت‌های شفاهی قصه‌های مثنوی» نوشته محمد جعفری قنواتی و سیداحمد وکیلیان توسط انتشارات سروش به چاپ سوم رسید.

مثنوی و مردم: روایت های شفاهی قصه های مثنوی» نوشته محمد جعفری قنواتی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «مثنوی و مردم: روایت‌های شفاهی قصه‌های مثنوی» روایت‌های شفاهی بیش از ۵۰ قصه از مثنوی مولانا را که در میان مردم ایران رایج‌اند جمع آوری کرده و در دو بخش تنظیم شده است؛ بخش اول حاوی قصه‌هایی است که مولانا شرح کامل آن‌ها را بیان کرده و بخش دوم شامل تمثیل‌ها و قصه‌هایی است که در مثنوی بن‌مایه آن در یکی، دو بیت آمده است.

ترتیب و توالی این روایت‌ها منطبق با دفترهای شش‌گانه مثنوی است. هدف این اثر نشان دادن این نکته بوده که قصه‌های مثنوی در ادبیات و فرهنگ مکتوب ما به گونه‌ای مرتباً تکرار و روایت شده‌اند. حدود پنجاه درصد این روایت‌ها نتیجه کار میدانی نویسندگان کتاب است که بار اول به چاپ می‌رسد و به سایر روایت‌ها که پژوهشگران دیگری در گذشته آن‌ها را جمع آوری و منتشر کرده‌اند با ذکر مشخصات کتاب‌شناختی ارجاع شده است همچنین با استفاده از کتاب معتبر تیپ‌شناسی قصه‌های عامیانه جهان، کد بین‌المللی هر قصه تعیین شده و حسب مورد به روایت شفاهی آن در کشورهای دیگر اشاره شده است.

مرد بقال و طوطی، استاد و شاگرد اَحوَل، بیان توکل نخچیران و ترک جهد گفتن نخچیران به شیر، نگریستن عزرائیل بر مردی و گریختن آن مرد در سرای سلیمان، قصه بازرگان که طوطی او را پیغام داد به طوطیان هندوستان، کبودی زدن قزوینی بر شانه گاه صورت شیر و رفتن گرگ و روباره در خدمت شیر به شکار و… از جمله زیرمجموعه‌های بخش اول کتاب هستند.

توکل و عمل، عذر بدتر از گناه، چاه مکن بهر کسی اول خودت دویم کسی، پالان خر را کوبیدن، حیله روباه و گرگ طمع کار و… نیز حکایات و روایات مربوط به بخش دوم کتاب را تشکیل می‌دهند.

چاپ سوم این‌کتاب با ۴۲۹ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۰۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...