رمان «سپیده‌دم ایرانی» نوشته امیرحسن چهلتن توسط انتشارات نگاه به چاپ هفتم رسید.

سپیده‌دم ایرانی امیرحسن چهلتن

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، رمان «سپیده‌دم ایرانی» نوشته امیرحسن چهلتن به‌تازگی توسط انتشارات نگاه به چاپ هفتم رسیده است. این‌کتاب نامزد دریافت جایزه کتاب سال در بیست و چهارمین دوره این جایزه شده بود.

این‌رمان درباره مردی به‌نام ایرج است که حدود ۶۰ سال دارد و با پیروزی انقلاب اسلامی، پس از ۲۸ سال تبعید به ایران بازمی‌گردد. این بازگشت باعث می‌شود ایرج گذشته را مرور کند و تهران سال‌های دهه ۲۰ را پیش چشم خود بیاورد؛ در آن‌دوران که همسرش بازیگر تئاتر بوده است. در ادامه داستان و پس از بازسازی رویدادهای گذشته، ایرج پس از ۲ ماه حضور در ایران، کشور را برای همیشه ترک می‌کند و ...

چهلتن در این‌کتاب دست به نگارش یک‌کار پژوهشی_تاریخی و داستانی زده است. او «سپیده‌دم ایرانی»‌ را طی ۳ سال نوشته است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

ایرج نگاهش کرد. خودش هم به درستی نمی‌دانست. جوان روشن‌تر از پیش گفت: منظورم این است که شما به کدام جریان مربوط می‌شدید؟… کمونیست هستید؟
ایرج مثل برق گرفته‌ها تکان خورد. شانه‌ها را با ابهام تکان داد و سرش را دور چرخاند. جوان گفت: همینطوری پرسیدم؛ از روی کنجکاوی!
و مشغول کارش شد.
نور چرکمرد مهتابی‌ها هنوز بر نور خفه‌ای که از پنجره‌ها به درون می‌تابید، غلبه‌ تام داشت. ایرج در همان حال که سر می‌چرخاند، گفت: چقدر همه چیز تغییر کرده است!
به تصویر محو خود نگاه کرد که روی شیشه‌یِ مات دیواره‌ اتاقک در برابرش قرار داشت. جوان گفت: همه همین را می‌گویند.
مُهر را جوهری کرد و بر صفحه‌ گذرنامه کوبید و آنوقت آن را از سوراخ کوچک اتاقک به روی پیشخان باریک چوبی به جلو سراند و تا ایرج بار دیگر به او نگاه نکرد، پنجه را از روی آن برنداشت. ایرج سر تکان داد-گویی از اجتناب از امری محتمل اظهار رضایت می‌کردـ، لبخندی زد و گذرنامه را برداشت. حالا به ناگهان شاد بود!

چاپ پنجم این‌کتاب با ۲۰۶ صفحه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...