رمان ایرانی «سنگ سلام» در میان برگزیدگان مسابقه زیباترین طراحی کتاب دنیا در سال 2014 قرار گرفت.

به گزارش خبرآنلاین، روابط عمومی بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان اعلام کرد این اثر که به قلم محمدرضا بایرامی نوشته و پاییز سال جاری توسط انتشارات عصر داستان روانه بازار شده است، توانسته لوح تقدیر پنجاه‌ویکمین دوره جایزه جهانی زیباترین کتاب را برای اولین‌بار از آن کتابی از ایران کند.

14 اثر برگزیده نهایی این دوره از جایزه لایپزیک که از میان 576 کتاب مدعی انتخاب شده‌اند، آثاری از ناشران سوییسی، آلمانی، اتریشی، چینی، لهستانی، هلندی، نروژی و ژاپنی هستند.

مراسم اهدای این جایزه‌ 50ساله روز جمعه 14 مارس 2014 (23 اسفند 1392) هم‌زمان با نمایشگاه کتاب لایپزیک آلمان در این شهر برگزار می‌شود.

بنا بر اعلام ناشر، مسؤولان برگزاری این جایزه از مدیرعامل بنیاد و مدیرمسؤول انتشارات برای شرکت در این مراسم و دریافت جایزه دعوت رسمی کرده‌اند. کتاب «ترکه‌های درخت آلبالو» نوشته اکبر خلیلی نیز تنها اثر دیگری از ایران بوده که در میان 57 نامزد نهایی به چشم می‌خورد.

سال گذشته هم کتاب «دخیل عشق» نوشته مریم بصیری از انتشارات عصر داستان برای اولین‌بار نام ایران را در فهرست نامزدهای نهایی دریافت این جایزه قرار داده بود.

«سنگ سلام» روایت سفر چند جوان به روستایی است که هرساله با مراسم مذهبی سنتی خود، بسیاری را از گوشه­ و کنار کشور به سویش می­‌کشد تا نفسی یا شاید دیداری تازه کنند. اما در این مسیر مسائل و مشکلاتی گریبان مسافران داستان را می­‌گیرد تا با به­ جا­آوردن رسم رفاقت و دوستی و خطرکردن برای یک­دیگر، حکمت‌هایی از زندگی را با خود به ارمغان ببرند. «سنگ سلام» در 240 صفحه با قیمت 11 هزار تومان روانه کتابفروشی‌ها می‌شود.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...