آیین اختتامیه دومین دوره جایزه «نوفه» با معرفی برگزیدگان آن برگزار شد.

به گزارش ایسنا، دومین دوره‌ جایزه «نوفه» در شامگاه پنج‌شنبه (بیست‌ودوم اسفندماه ۹۸)  با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد.

بنا بر اعلام قبلی دبیرخانه جایزه، به دلیل شیوع بیماری کرونا شکل برگزاری مراسم تغییر کرد و آیین اختتامیه‌ به صورت رویداد دیجیتالی برگزار شد (این رویداد هم‌اکنون در حساب آپارات نوفه قابل مشاهده است).

در این رویداد فرزین سوری، دبیر جایزه نوفه، آمار آثار رسیده به بخش کتاب سال را ارائه کرد و نحوه‌ی داوری هیأت داوران ۷۸ نفره‌ی این بخش را شرح داد.

در بخش رمان سال بزرگسال «نوفه» از میان پنج کاندیدای نهایی، ضحی کاظمی برای «باران‌زاد» از انتشارات کتابسرای تندیس، مدال «سنجاقک طلایی» را دریافت کرد.

مهدی یزدانی‌خرم برای «خون خورده» از انتشارات چشمه، الیستا آقایی برای «مه‌آلود» از نشر باژ، هادی معیری‌نژاد برای «ساعت باران» از نشر نیماژ و فرهاد آذرنوا برای «یفرن دوم» از انتشارات پیدایش، شایسته‌ی تقدیر شناخته شدند.

ضحی کاظمی برنده‌ بخش اصلی رمان سال شد.

همچنین در بخش کتاب سال نوجوان، سیامک گلشیری برای کتاب «گورشاه» از نشر افق با رأی مستقیم هیأت داوران (رضا علیزاده، سید جواد راهنما، هدا حدادی، احمد اکبرپور و نوشیار خلیلی) برنده‌ «سنجاقک طلایی» شد. همچنین کتاب «آن‌سوی دریای مردگان» نوشته‌ معصومه میرابوطالبی از انتشارات فاطمی شایسته‌ تقدیر شناخته شد.

در بخش فرعی فصل اول نیز کیانا رحمانی برای داستان «هومانکولوس» موفق به دریافت مدال «سنجاقک طلایی» شد. از حمید جواهری برای داستان «ممنون برای کاناپه» و «مکاشفات نادرست»، فاطمه نوروزی هارونی برای «خواب‌خوار»، افروز ضیایی برای داستان «مویریا»، علی علی‌شاهی برای داستان «دریاچه آلبا» و ستاره عارف‌کشفی برای داستان «تیرمست» شایسته‌ تقدیر شناخته شدند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...