به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، داستان بلند «او» نوشته زاهد بارخدا توسط انتشارات روزبهان منتشر شد.

او زاهد بارخدا

داستان این‌کتاب بر محور دیدار یک زن و مرد قرار دارد. زن برای بیان گذشته تردید دارد و مرد تلاش دارد آن را انکار کند. گویی هر دو تلاش دارند چیزی را از یکدیگر مخفی کنند. گفتگو و مکالمه زن و مرد باعث شود به این‌واقعیت پی ببرند که از پیش همدیگر را می‌شناخته‌اند.

کتاب «او» درباره گذشته و امروز، و نسل‌های پیر و جوان است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

مرد می‌خندد. شاید برای اینکه جلو گریه‌اش را بگیرد. از نگاه‌کردن به زن پرهیز می‌کند. می‌ترسد نشانه‌ای از «او» را در زن پیدا کند. زن دیگر نمی‌خواهد حرف بزند. می‌خواهد فراموش کند. فکر می‌کند به برگشتن. به خودش می‌گوید شاید اگر نمی‌گفتم،‌ می‌توانستم او را برای خودم حفظ کنم. رابطه تازه‌ای ممکن نیست. نمی‌توان بعد از پوشیدن لباس، عریانی را بهانه آورد برای پوشیدن لباسی دیگر. فعلیتِ رابطه ما سال‌ها پیش اتفاق افتاده است؛ جدایی هم دوره خودش را طی کرده است و دیگر نمی‌شود به رابطه‌ای تازه فکر کرد. به مرد پیشنهاد می‌دهد که همه‌چیز را فراموش کند. سعی می‌کند به موقعیتی بخندد که در آن قرار گرفته است. دیدن لبخند زن، مرد را تکان می‌دهد. نشانه‌ای از شادی یا رضایت در لبخند زن نمی‌بیند. احساس می‌کند چیزی پشت آن لبخند پنهان شده است؛ نه‌فقط تلاش برای پنهان‌کردن چیزی بلکه انکار آن. لبخند زن، جریان مبهمی از عاطفه را در قلب مرد بیدار می‌کند.

این‌کتاب با ۹۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...