به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، داستان بلند «او» نوشته زاهد بارخدا توسط انتشارات روزبهان منتشر شد.

او زاهد بارخدا

داستان این‌کتاب بر محور دیدار یک زن و مرد قرار دارد. زن برای بیان گذشته تردید دارد و مرد تلاش دارد آن را انکار کند. گویی هر دو تلاش دارند چیزی را از یکدیگر مخفی کنند. گفتگو و مکالمه زن و مرد باعث شود به این‌واقعیت پی ببرند که از پیش همدیگر را می‌شناخته‌اند.

کتاب «او» درباره گذشته و امروز، و نسل‌های پیر و جوان است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

مرد می‌خندد. شاید برای اینکه جلو گریه‌اش را بگیرد. از نگاه‌کردن به زن پرهیز می‌کند. می‌ترسد نشانه‌ای از «او» را در زن پیدا کند. زن دیگر نمی‌خواهد حرف بزند. می‌خواهد فراموش کند. فکر می‌کند به برگشتن. به خودش می‌گوید شاید اگر نمی‌گفتم،‌ می‌توانستم او را برای خودم حفظ کنم. رابطه تازه‌ای ممکن نیست. نمی‌توان بعد از پوشیدن لباس، عریانی را بهانه آورد برای پوشیدن لباسی دیگر. فعلیتِ رابطه ما سال‌ها پیش اتفاق افتاده است؛ جدایی هم دوره خودش را طی کرده است و دیگر نمی‌شود به رابطه‌ای تازه فکر کرد. به مرد پیشنهاد می‌دهد که همه‌چیز را فراموش کند. سعی می‌کند به موقعیتی بخندد که در آن قرار گرفته است. دیدن لبخند زن، مرد را تکان می‌دهد. نشانه‌ای از شادی یا رضایت در لبخند زن نمی‌بیند. احساس می‌کند چیزی پشت آن لبخند پنهان شده است؛ نه‌فقط تلاش برای پنهان‌کردن چیزی بلکه انکار آن. لبخند زن، جریان مبهمی از عاطفه را در قلب مرد بیدار می‌کند.

این‌کتاب با ۹۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...