جلد دوم مجموعه «گورشاه» با عنوان «به سوی قلمرو شاه یوناس» به قلم سیامک گلشیری منتشر شد.

گورشاه به سوی قلمرو شاه یوناس سیامک گلشیری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «به سوی قلمرو شاه یوناس» عنوان جلد دوم مجموعه «گورشاه» است که به تازگی در 256صفحه از سوی بخش کودک و نوجوان انتشارت افق منتشر شده است.

در این جلد، شخصیت‌های اصلی داستان که یکی از آن‌ها نویسنده است با هم همراه می‌شوند و به جهانی می‌روند که در جلد نخست یعنی «دختران گمشده» درباره آن صحبت شده بود و در این جهان اتفاقاتی برایشان رخ می‌دهد.

«دختران گمشده» عنوان نخستین جلد این مجموعه است که برنده سنجاقک طلایی بهترین رمان نوجوان سال 98 جایزه نوفه (گمانه‌زن) شد.

در مجموعه «گورشاه» نويسنده مجموعه رمان «خون‌آشام» كه سال‌ها است از ماجراهای عجيب و ترسناك فاصله گرفته و ديگر ردی از خون آشام‌ها در زندگی‌اش نيست، با تماس تلفنی از پسری نوجوان به نام نيما كه به تازگی خواهرش را در زيرزمين خانه‌شان گم كرده، بار ديگر به جهانی كشيده می‌شود كه وحشتناك و دلهره‌آور است.

به گفته سیامک گلشیری، نویسنده این مجموعه، جلد سوم «گورشاه» به ناشر تحویل داده شده است، همچنین نوشتن 150 صفحه از جلد چهارم آن نیز به اتمام رسیده است.

سیامک گلشیری، متولد مردادماه ۱۳۴۷ است. نخستین داستان‌های کوتاه این نویسنده در مجله‌های مختلف چاپ شد تا این‌که در سال ۱۳۷۷، نخستین کتاب او با عنوان «از عشق و مرگ» منتشر شد. از او تاکنون بیش از 20 رمان و چند مجموعه داستان منتشر شده است. آثار گلشیری جوایزی را نیز از آن او کرده و بارها نامزد جوایز مختلف ادبی شده‌اند. رمان «جنگل ابر» از مجموعه‌ رمان‌های پنج‌گانه‌ خون‌آشام گلشیری در فهرست کلاغ سفید کتابخانه‌ بین‌المللی نسل جوان مونیخ (2014) جای گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...