پس از به پایان رسیدن نگارش رمان «بی‌تردید سه‌شنبه بود»، احمد بیگدلی مجموعه‌ی داستان «کتاب اشباح» را می‌نویسد.

به گزارش ایسنا، بیگدلی اخیرا رمان «بی‌تردید سه‌شنبه بود» را که چهارمین رمان این داستان‌نویس است، به پایان رسانده است؛ اما گفت، فعلا قصد چاپش را ندارد؛ چرا که چند کتابش پشت سر هم منتشر شدند و می‌خواهد برای چاپ این کتاب مدتی صبر کند.

از سوی دیگر، بیگدلی که به تازگی نوشتن مجموعه‌ی داستان «کتاب اشباح» را شروع کرده است، درباره‌ی این اثر توضیح داد: این کتاب حاصل کارگاه‌ فیلمنامه‌نویسی است که در آن تدریس می‌کنم. طرح‌ها و ویرایش نهایی فیلمنامه‌ها از من است و در کلاس روی آن‌ها کار می‌شود و پخته می‌شوند. این فیلمنامه‌ها را به صورت مجموعه‌ی داستانی منتشر خواهم کرد.

احمد بیگدلی متولد سال 1324 در اهواز است که رمان «اندکی سایه»‌اش در سال 1385 برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و همچنین جایزه‌ی ششمین دوره‌ی کتاب سال شهید غنی‌پور شد.

«زمانی برای پنهان شدن»، «شبی بیرون از خانه»، «من ویران شدم»، «آنای باغ سیب» و «آوای نهنگ» از دیگر آثار منتشرشده‌ی احمد بیگدلی هستند.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...