«آینه پشت و رو» نوشته مینا غرویان داستانی است با پس زمینه روان‌شناختی که به روزمرگی و معناداری در زندگی میانسالی می‌پردازد.

آینه پشت و رو مینا غرویان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «آینه پشت و رو» ماجرای پزشک موفقی است که در پی مرگ یکی از بیمارانش در اثنای عمل جراحی به جایی می‌رسد که می‌اندیشد دیگر خودش را نمی‌شناسد.

خارج از عرف زندگی معمول و مناسبات اجتماعی‌اش و در مخالفت با همسرش، بی‌اراده به سفری کشیده می‌شود که هرچند بهانه‌اش مرگ یکی از اقوام است، اما دلایلی ناشناخته را در روح و ذهن خود جست‌وجو می‌کند.

در سفر به یکی از روستاهای شیراز با ماجراهایی مواجه میشود که مه تنها به بیماران کمک میکند بلکه سبب شفای روحی خودش نیز می‌شود. در این مسیر با همسفری همراه می‌شود که می‌پندارد بر سر راه او قرار گفته تا نادانی‌هایش را به او گوشزد کند. آینه پشت و رو داستانی ساده از زندگی روزمره شخصیتی است که نمونه او را بسیار زیاد دیده‌ایم.

داستان همان‌قدر که جغرافیایی است و روی زمین پیش می‌رود، درون ذهنی و روانی نیز هست. قهرمان داستان این آگاهی را پیدا می‌کند که به پیام‌های قلبی و درونی خودش بیشتر گوش بدهد تا پیام‌های بیرونی و برای لحظات حیاتش ارزشی واقعی قایل شود.

«آینه پشت و رو» نوشته مینا غرویان اخیرا در 176 صفحه و بهای 62 هزار تومان توسط انتشارات کتاب پارسه عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...