شیوه‌ روایتگریِ در داستان‌های رئالیستی و ناتورالیستی با شیوه‌ روایت در داستان‌های مدرن فرق دارد. مدرنیسم ایجاب می‌کند که نویسنده‌ داستان به جای روایت کردنِ رویدادهای بیرونی، تحولات روحی – روانیِ شخصیت اصلی داستان را به نمایش می‌گذارد. شیوه‌ روایت مدرن با نقض ساختار خطیِ زمان و با استفاده از تکنیک‌هایی مانند جریان سیال ذهن و تک گویی درونی، روایت را به کلاف درهم پیچیده‌ای از خاطرات بدل می‌کند.

آسودگی» محبوبه حاجیان‌نژاد

در هر دو تکنیکِ مدرنی که نام بردیم، راوی (شخصیت اصلی داستان) در برهه‌های مختلف زمان عقب و جلو می‌رود، زیرا هجوم خاطرات به او مجال نمی‌دهد روایتش را با نظم و ترتیبی منطقی بیان کند. در داستانِ «آسودگی»، زمان مقوله‌ای کاملا ذهنی و سیال است که هم می تواند پیش برود و هم پس. شکل روایت در داستان، تبلوری از محتوای آن است. محبوبه حاجیان‌نژاد سعی کرده که در پی بازنمایی آشفتگیِ فکریِ شخصیت اصلی داستان باشد. با شیوه روایت کردنِ مدرن، زمان را بر هم می‌ریزد تا با این وضعیت توجه خواننده را با وضعیت روانیِ شخصیت اصلی معطوف کند.

در صحنه‌ای که شخصیت اصلی در حال گفت‌ وگو با دیگران، ناگهان باعث سرازیر شدنِ خاطراتی از گذشته به ذهن او می‌شود. در این حالت گفت‌وگو نیمه تمام می‌ماند تا خواننده همراه با جریان‌های درون ذهنیِ شخصیت اصلی به مقاطع مختلفی درگذشته برگردد و قسمت‌هایی از داستان را که راوی هرگز بیان نکرده است با تفحص در این خاطراتِ معمولا دردآور یا حسرت‌بار دریابی. ایضا تک گویی درونی باعث می‌شود تا تنهایی و غربت عاطفیِ شخصیت اصلی را دریابیم. در این نوع داستان، همه‌ شخصیت‌ها قادر به گفتنِ داستان کامل هستند. راوی این داستان، همه‌دان است و می‌تواند همه جا حضور داشته باشد. ما در این نوع داستان، تغییر زاویه دید نداریم در حالی که استفاده از بیش از یک راوی، یکی دیگر از ویژگی‌های مهمِ روایتگری در بسیاری از داستان‌های مدرن است.

مهم‌ترین عنصر داستانی در این داستان، «زمان» است. در رمان‌های قرن بیستم، «زمان» دیگر رشته ای از برهه‌های متوالی تلقی نمی‌شود که قرار باشد رمان‌نویس به ترتیب و گهگاه با نگاهی تعمدی به گذشته ارائه کند؛ بلکه جریان دائمی در ذهن فرد قلمداد می‌شود که در آن، وقایع گذشته دائما به زمان حال سرازیر می‌شود و بازنگری گذشته با پیش‌بینی آینده در هم می‌آمیزد. این تلقی جدید از زمان، پیوند تنگاتنگی با یکی از مهم‌ترین عامل موثر در تحولات رمان قرن بیستم دارد. اندیشه‌های جدید راجع به ماهیت ذهن که به طور کلی از کاوش‌های راه‌گشایانه‌ فروید و یونگ درباره‌ ضمیر ناخودآگاه ناشی شد و حتی در رمان‌های نویسندگانی که آثار هیچ یک از این دو روان‌شناس را نخوانده بودند، مشاهده می‌شد.

درونمایه داستان «آسودگی» ، مرگ، تاریکی و تنهایی است. این که زاییدنِ یک بچه چقدر می‌تواند یک زن را بزرگ نشان دهد، صنم که آرزوی مادر بودن داشت و آسره دیگر آن دختر چند ماه پیش نبود بلکه زن سال‌های بعد بود که با زاییدن بچه‌ای که قرار نبود مال خودش باشد، یک شبه چندین سال بزرگ‌تر شده بود. داستانِ «آسودگی»، داستان دختری به نام صنم است. زنی که نمی‌توانست بچه‌ای را به دنیا بیاورد،پس زنی ناتمام بود! داستانِ صنم و آسره، داستانِ مسعود. داستانِ بی‌بی‌جهان، داستانِ دردانه‌ کوچک، داستانِ داشتن و نداشتنِ دردانه، داستانِ ژاله، داستانِ قنات شراوا، داستانِ درختانِ ستبر اسکندر، درختانِ عزیزکرده‌ اسکندر... عزیز دردانه‌های اسکندر. (صفحه 164 کتاب).

محبوبه حاجیان‌نژاد متولد سال 1363 است. رمان «آسودگی»، جدیدترین اثر اوست که اواخر سال گذشته در 215 صفحه و توسط نشر صاد منتشر شده است.

آرمان ملی

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...