"جان هادسون" محقق و شکسپیرشناس اعلام کرد با انجام پژوهشی به این نتیجه رسیده است که "ویلیام شکسپیر" شخصیتی خیالی است و تمام آثاری هم که به او نسبت داده شده متعلق به زنی یهودی و ایتالیایی تبار است.

این محقق انگلیسی در تحقیق خود بر این نکته تاکید کرده است که "امیلیا بوسانو لانی‌یه" خالق شخصیت شکسپیر ، شاعر و نمایشنامه نویس شهیر انگلیسی است و این شخصیت تنها به سبب نوشتار پدید آمده است.

به گفته وی "امیلیا بوسانو" دختر زن و مردی فقیر و یهودی بوده که در سال 1611 میلادی مجموعه‌ای از شعرهایش را با نام slave dues rex judaeorum منتشر کرده است. هادسون تشابه‌های زیادی میان این اشعار و غزل‌های شکسپیر پیدا کرده است.

این پژوهشگر گفته است: «این زن نام یک مرد (ویلیام شکسپیر) را بر خود نهاد تا بتواند به کار خود که همان شعر و نوشتن در حوزه ادبیات بوده است ادامه دهد و همچنین از هر گونه حمله احتمالی در زمان خود - که به زنان پدیدآورنده آثار بدیع روا داشته می‌شد - دور بماند.» 

تا کنون چند پژوهشگر دیگر به جز هادسون ادعا کرده‌اند که شخصیتی به نام شکسپیر وجود خارجی نداشته و تنها آثاری که به او نسبت داده شده‌اند واقعی هستند. برخی نیز وجود شکسپیر را باور داشته ولی تعدادی از آثار منتسب به او را متعلق به وی نمی‌دانند.
 

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...