کتاب «قاعده طلایی» [The Golden Rule: Deluxe Edition] به تازگی با ترجمه شهاب‌الدین عباسی برای گروه سنی ب و ج منتشر شده است که می‌تواند کتاب آموزنده‌ای برای همه سنین باشد.

قاعده طلایی» [The Golden Rule: Deluxe Edition]  آیلین کوپر [Ilene Cooper]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، اثر «قاعده طلایی» نوشته آیلین کوپر [Ilene Cooper] و به تصویر‌گری گابی‌سویا تکوفسکا به تازگی از سوی انتشارات نخستین منتشر شده است.

داستان کتاب درباره پسری با پدر‌بزرگش است که جمله‌ای را در تابلوی اعلانات می‌خواند که ذهن پسر کوچولو را مشغول خود می‌کند؛ روی تابلو اعلانات نوشته بود: «با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو آن‌گونه رفتار کنند. مردم جهان این عبارت را قاعده طلایی می‌نامند.» در ادامه پسر کوچولو به پدر‌بزرگ می‌گوید که چقدر خوب می‌شد اگر همه‌ی کشور‌ها این قاعده طلایی را رعایت می‌کردند تا دیگر جنگی در دنیا وجود نداشت و هیچ‌کس به دیگری آسیب نمی‌زد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
«پدر‌بزرگ پسر را به طرف تابلوی اعلانات دیگری که آن‌طرف پیاده‌رو نصب شده بود، برد و گفت: بعضی‌ها قاعده‌ی طلایی یا زرین را به این صورت هم بیان کرده‌اند.
با دیگران چنان رفتار نکن که دوست نداری با تو آن‌گونه رفتار کنند.
پدر‌بزرگ گفت: قاعده‌ی طلایی، در هر دو صورت، قاعده‌ی بسیار خوبی است.»

چاپ اول این کتاب در 36 صفحه مصور رنگی، شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 25 هزار تومان راهی‌ کتا‌ب‌فروشی‌ها شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...