رمان نوجوان «آواز تیتروها» نوشته ایرج صغیری توسط انتشارات مهرک (سوره مهر کودک و نوجوان) منتشر شد.

آواز تیتروها ایرج صغیری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌رمان، از روزهایی می‌گوید که مردم بوشهر در طول آن به رهبری رئیس‌علی دلواری علیه دو جناح یعنی دیکتاتوری مستبد محمدعلی‌شاه و از سوی دیگر مزدوران انگلیسی، با شوری که اوج گرفته بود، مبارزه می‌کردند. داستان «آواز تیتروها» باحضور دو نوجوان تنکسیری که مشغول ماهیگیری هستند شروع می‌شود و در ادامه بقیه ماجرا با پیوستن آنها به مبارزات و روایت‌شان از درگیری‌هایی که با آن روبه‌رو می‌شوند، در بستری که پر از رفاقت است؛ پیش می‌رود.

اشاره به لحن و بیان بوشهری‌ با بیان واژه‌های بسیاری که در پاورقی از آن گفته شده هم اتفاق دیگری است که خواننده در طول «آواز تیتروها» کم ‌و ‌بیش به آن برمی‌خورد.

عنوان «آواز تیتروها» برای این‌کتاب، برگرفته از پرنده‌ای است که در بوشهر به دلیل صوتی که شبیه به آوای (تی‌تِ‌رو) تولید می‌کند، به همین اسم خوانده می‌شود. این‌پرنده در طول قصه به شکلی مثل یک نشان بین حیدر و نوشاد که دو شخصیت اصلی ماجرا هستند، حضور دارد. تیتروها در شروع و پایان این کتاب هم حضور کلیدی دارند.

در بخشی از این‌رمان می‌خوانیم:

«همه شنیدند که تیتروها می خوانند:«تیترو... تیترو...» حیدر آسمان را نگریست و پرنده ها را جستجو کرد. به یاد شب خاطره انگیزش با زارعباس افتاد. آنها را دید که در اعماق آسمان هم دوش ستاره ها می رفتند و آوازشان دم به دم به تحلیل می رفت. حیدر اندیشید تیتروها الان روی ماهورهایی هستند که با نوشاد به دنبال اسب ها رفته بود. خنده حسرت باری کرد و سوار به گاری نزدیک شد. ضمن حرکت روی تابوت نوشاد خم شد و آهسته گفت:«نوشاد تیتروها هستنا نمی خوای نگاه کنی و آوازشون رو گوش کنی؟ روزی می‌گفتی تیتروها رو دوست دارم. نمیخوای نگاه کنی؟ حالا روی چراگاه رمه اسبا رسیدن. کاش میتونستی نیم خیز بشی و این پرنده های زیبا را ببینی و آواز پر برکتشون رو بشنوی.»

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...