چاپ دوم رمان «پس از خورشید» نوشته معصومه امیرزاده توسط انتشارات کتاب نیستان وارد بازار نشر شد.

پس از خورشید معصومه امیرزاده

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، رمان «پس از خورشید» در جغرافیای ملتهب جنوب رقم می‌خورد و در سال‌های پیش از قیام ۱۳۴۲به ‌وقوع‌ می‌پیوندد.

پس از خورشید، خواننده را از لابه‌لای نخلستان‌های سبز و زنانی که دستار به سر لب رودخانه ظرف می‌شویند عبور می‌دهد و می‌برد تا میهمانی‌هایی که پر از عطرهای فرانسوی و زن‌های مینی ژوپ پوشی است که درباره سیاست حرف می‌زنند. آدم های زیادی در وقوع این انقلاب نقش داشته‌اند، حتی آدم‌هایی که خود نمی‌دانستند در حال بازی در صحنه‌ای تاریخی هستند؛ اما همواره درباره نقش‌آفرینان اصلی سخن به میان آمده است.

پس از خورشید، لایه‌ای اجتماعی‌ را می‌شکافد که کمتر از آنها گفته شده است و قهرمان داستان ذره‌ذره به نور می‌پیوندد. پسر جوان و خوش برورویی که به ماندن در روستا تن نمی‌دهد به شهر می‌رود اما عشقش را هم با خود می‌برد. این دو جوان در پیچ وخم زندگی شهری، درگیر گرفتاری‌های جانکاهی می‌شوند که همین گرفتاری‌ها هم مایه عشق و عاشقی است و هم مایه رنج و محنت و هم مایه داستان.

این دو هر چند آرامش ساکن روستا را از دست می‌دهند و به وسعت تلاطم شهر می‌افتند اما درنهایت هرکدام نه از روستایی به شهری که از خود به خود هجرت می کنند.

معصومه امیرزاده متولد 1362 است و رمان «مثل نهنگ، نفس تازه می‌کنم» نیز در کارنامه او به چشم می‌خورد.

چاپ دوم رمان «پس از خورشید» در 236صفحه و با قیمت 83 هزار تومان توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...