جهانگیر خسروشاهی؛ نویسنده بزرگ و بی ادعای ادبیات انقلاب اسلامی، چهارشنبه 13 بهمن‌ماه به‌علت عارضه قلبی چشم از جهان فرو بست.

جهانگیر خسروشاهی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، جهانگیر خسروشاهی از نویسندگان‌بزرگ و خوش‌قلم و متعهد امروز به علت عارضه قلبی دعوت حق را لبیک گفت. وی اول آذر 1340 در روستای دهق واقع در 84 کیلومتری شمال‌غرب اصفهان در خانواده‌ای مذهبی و روحانی متولد شد. او خواندن و نوشتن را در مکتب آموخت و پس از دوره‌ای تحصیل در مدرسه وارد حوزه شد و به تحصیلات حوزوی پرداخت. فعالیت‌های فرهنگی خود را از ابتدای انقلاب اسلامی شروع کرد و از سال 1368 همکاری با حوزه هنری را آغاز کرد.

حضور در مجله سوره، دو دوره عضویت در شورای بررسی کارگاه قصه و رمان حوزه هنری، عضویت در پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، همکاری با گروه تلویزیونی جهاد سازندگی و گروه تلویزیونی روایت فتح از فعالیت‌های فرهنگی خسروشاهی است. در سال 1377 به‌عنوان داور جشنواره فیلم دفاع مقدس و در سال‌های 1377، 1379، 1383 به‌عنوان داور جشنواره انتخاب کتاب دفاع مقدس حضور داشته‌ و در سال 1383 نیز داوری انتخاب کتاب دفاع مقدس دفتر ادبیات داستانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را عهده‌دار بوده است.

مجموعه‌های داستان کوتاه «خلفه‌های وحشی (۱۳۷۰)»، «باغ باور (۱۳۷۳)»، «بیرون قلعه امن نیست (۱۳۷۶)»، «خیابان رؤیت (۱۳۷۹)»، «به کلی سری (۱۳۸۱)»، همچنین داستان‌های بلند «نفر پانزدهم (۱۳۶۱)»، «صخره‌ها و پروانه‌ها (۱۳۶۹)» و دو رمان «زخمدار (1374)» و «رویای داغ (1383)» ازجمله آثار به‌جای مانده از جهانگیر خسروشاهی است.

در کارنامه ادبی این نویسنده و پژوهشگر حوزه انقلاب آثار متعدد دیگری نیز در قالب‌های مختلف به‌چشم می‌خورد که از آن‌جمله می‌توان به کتاب‌های «همیشه با هم (بی تا)»، «دوشنبه‌ای که می‌آید (۱۳۶۷)» و «غروب آبی رود (۱۳۷۹)» در قالب زندگی‌نامه داستانی، کتاب «پدربزرگ برکه و درخت گردو (۱۳۷۹)» در قالب داستان نوجوان و «از کوچه‌های بی‌خبری» در قالب نثر ادبی نام برد.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...