جذابیت‌های وسواس! | الف


سعید محسنی، متولد 1355، همواره در پی آفرینش نگاهی تازه به روایت بوده است و نوآوری‌های رواییِ او مهم‌ترین ویژگی کارش را تشکیل می‌دهند. در بسیاری مواقع او از تنوع صداها برای ایجاد فرمی جدید در روایتش بهره می‌گیرد. آدم‌ها در داستان‌های او دارای پیشینه‌های بسیار متفاوت‌اند و با جهان‌بینی‌های عجیب و غریب‌شان بر متمایز شدن کار او می‌افزایند. او به ظرایفی در شخصیت‌پردازی توجه دارد که مخاطب را جذب خود می‌کند و گاه به حیرت وا می‌دارد. دغدغه‌های قهرمان‌های او را به سادگی نمی‌توان تحلیل کرد. آن‌ها در قدم اول به نظر ساده و خطی می‌رسند، اما در عمق خود پیچیدگی‌هایی دارند که به راحتی قابل قضاوت نیستند.

تکثیر نابهنگام یک پنجره که به چشم‌اندازی در گذشته باز می‌شد سعید محسنی

کتاب «تکثیر نابهنگام یک پنجره که به چشم‌اندازی در گذشته باز می‌شد...» با عنوان طولانی و نامعمولش نیز حکایت از همین سبک خاص سعید محسنی دارد.

صحنه‌های آغازین هر فصل با تصاویری که ممکن است نسبتاً ساده به نظر برسند همراه شده است. تصاویری که برای مخاطبان بسیار آشنا هستند و می‌توانند در حد کلیشه‌های بسیار معمول زندگی باشند، اما محسنی از دل این کلیشه‌ها قصه‌هایی بدیع بیرون می‌کشد که متعلق به آدم‌هایی خاص با سرنوشت‌هایی پیش‌بینی‌ناپذیرند. محسنی در اغلب مقاطع قصه‌اش خواننده را با انواع پیچ و خم‌های تکنیکی غافلگیر می‌کند و برای این کار نیازی به پیچیده جلوه دادن مسائل نمی‌بیند، زیرا مسائل به خودی خود پیچیدگی‌هایی دارند که حل و فصل‌شان تعمق بسیاری می‌طلبد.

شخصیت‌ها همه‌ی مهره‌های خود را در اوایل یا حتی اواسط بازی این رمان رو نمی‌کنند و راه‌های پر فراز و فرود بسیاری باید با آن‌ها پیمود تا به درک ابعاد مختلف‌شان رسید. به‌عنوان مثال می‌توان به احسان اشاره کرد؛ اولین شخصیتی که در داستان ظاهر می‌شود و به نظر می‌رسد مهم‌تر از سایر چهره‌ها باشد. اما مخاطب هرچه در جاده‌ی پر پیچ و خم قصه پیش می‌رود بیش‌تر به پیچیدگی‌اش پی می‌برد و احسان را بخشی از کلاژی می‌بیند که متنوع و متکثر است. گرچه این شخصیت چنان جذابیت‌هایی دارد که به تنهایی هم می‌تواند بار داستان را تا انتها به دوش بکشد، اما نویسنده شخصیت‌های متعدد دیگری را وارد می‌کند که گاه احسان را به حاشیه می‌رانند و خود سکان روایت را در دست می‌گیرند.

سفرمحور بودن نیز از ویژگی‌های دیگر این رمان است که موجب می‌شود مکان و زمان وقوع اتفاقات راکد و کسالت‌آور نباشد. گرچه به نظر می‌رسد قهرمانان داستان سفرگریز به نظر برسند، اما سیر حوادثی به ظاهر ساده آن‌ها را در دامن سفری پرماجرا می‌اندازد. در آغاز داستان نویسنده از تصورات جغرافیایی قهرمانش می‌گوید و این‌که همین تصویرسازی‌هاست که او را در جایی میخکوب نگه داشته و مجال کندن از خاک و رفتن به آن سوی کوه‌ها را نمی‌دهد. توی نقشه‌ی کتاب درسی آن سوی کوه‌ها اقلیمی گرم و شرجی جا خوش کرده، اما قهرمان داستان نقشه‌ی خاص خودش را در ذهن ترسیم کرده که به او می‌گوید پشت این‌ کوه‌ها نباید آن سرزمین مألوف کتاب‌های درسی را دید. حالا در مقطعی از زندگی که باید راهی تازه را شروع کند، شاید لازم است که در تصوراتش از نقشه‌های جغرافیایی نیز تجدیدنظر کند.

وسواس آدم‌ها نیز یکی دیگر از ظرایف مهم شخصیت‌پردازی محسنی را در این کتاب می‌سازد. آن‌ها به نوشته‌ها، اشیاء، تصاویر و حتی به انواع چینش‌های اجسام وسواسی دیوانه‌وار نشان می‌دهند. شاید علت بسیاری از ناکامی‌های آن‌ها هم همین دقت جنون‌آمیزی باشد که به همه چیز و همه کس نشان می‌دهند. این مسأله گاه چنان برجسته می‌شود که بخش بزرگی از هوشیاری آن‌ها را مشغول خود نگه می‌دارد و موجودیت‌شان را به خود وابسته می‌کند. به عبارتی دیگر این وسواس تبدیل به ویژگی‌ای می‌شود که شخصیت بدون آن قادر به ادامه‌ی راهش نیست. برعکس بسیاری مواقع در دنیای واقعی که وسواس آدم‌ها را متوقف می‌کند، در این داستان این ویژگی نیروی محرکه‌ی آدم‌ها برای پیگیری مسیرشان می‌شود.

زبان نیز از اهمیت ویژه‌ای در این رمان برخوردار است و اصولاً یکی از مهم‌ترین خصوصیات سبکی این نویسنده را می‌سازد. تأکید روی حروفی که می‌توانند سنگینی در زبان ایجاد کنند، یا هم‌آوایی کلمات، از مهم‌ترین جلوه‌های کار محسنی در عرصه‌ی زبان است. او شخصیت‌هایش را به دل سفرهای اکتشافی در زبان می‌فرستد. هر کلمه‌ای برای آن‌ها دنیایی از معماهاست و بخش بزرگی از سیر و سلوک آن‌ها در

کتاب در مجموع با بدایع روایی، بازی‌های فرمی، خلق پیچیدگی‌های شخصیتی و نوآوری‌های زبانی مسیری متفاوت در داستان‌پردازی را طی می‌کند. در این مسیر گاه ابعاد شخصیتی است که برجسته‌تر دیده می‌شود و قاب رمان را از خود پر می‌کند و گاه تکنیک و روش پیاده‌سازی آن است که در کتاب محوریت می‌یابد. زمانی هم چالش‌های زبانی است که خواننده را به خود مشغول نگه می‌دارد. اما نویسنده هیچ‌گاه از قصه‌گویی فارغ نمی‌شود و در رفت و برگشت‌های بسیار به سایر مؤلفه‌های داستانی‌اش همواره مخاطب را بر مدار آن نگه می‌دارد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...