رمان «شبحی با کلاه سیلندر» نوشته محمدکاظم اخوان توسط انتشارات سروش منتشر و راهی بازار نشر شد.

شبحی با کلاه سیلندر محمدکاظم اخوان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، محمدکاظم اخوان، داستان‌نویس متولد سال ۱۳۳۹ است و یکی از آثار شناخته‌شده‌اش هم مجموعه‌داستان‌های «زی‌زی‌ گولو» است. او نوشتن رمان «شبحی با کلاه سیلندر» را که پیش‌تر با نام «روزخوش آقای جیکاک» خوانده می‌شد، زمستان سال گذشته به پایان رسانده بود.

«شبحی با کلاه سیلندر» درباره ایران، انگلستان، استعمار و جاسوسی‌هایش در ایران است. تصویرگری این‌رمان هم توسط مجید فخارزواره انجام شده است.

این‌رمان در ۱۰ فصل نوشته شده که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت‌اند از: «ریشه در آسمان»، «پرده نقره‌ای»، «پاپوش»، «یک روز آفتابی»، «مراسم افتتاح»، «لوح»، «مراقبت‌های ویژه»،‌ «مرواریدها»، «روز افتتاح» و «تقاطع».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

در دفتر مرکزی اداره ضد جاسوسی، ماموران رسیدگی به پرونده جزیره‌های ایرانی دور میز بزرگی نشسته بودند. هنوز جای رئیس خالی بود و جلسه رسمیت پیدا نکرده بود. پیش از این، آخرین جلسه در همین اتاق و با حضور جیکاک در جایگاه رئیس تشکیل شده بود. از آن جلسه بیش از یک سال گذشته بود و حالا هم اگر موضوع لوح پیش نیامده بود، معلوم نبود افراد ناشناس حاضر در جلسه که تنها برای هم شناخته بودند در این اتاق جمع شوند _ از جمله مارتین، ریچارد همفر، فرگوسن و پدرام.

مارتین، فرگوسن را که دید، چشم‌هایش چهار تا شد یا توی شش‌وبش چهارتا شدن بود که به خودش آمد و تا او به خیالات نیفتد، جلوی آن را گرفت. سرش را برگرداند که یک‌وقت رنگ صورتش یا چیزی دیگر رقیبِ کاری‌اش را به شک نیندازد. فرگوسن دوست و همکار قدیمی و بعدها، تا همین امروز، رقیب جدی او در انجام ماموریت‌های فوق محرمانه بود. ماموریت‌هایی که انجام موفقیت‌آمیز هرکدام از آن‌ها جایگاه مامور مخفی را تا بالاترین مدیریت‌های سازمانی ارتقا می‌داد، مثل همین ماموریت ربودن لوح پیش از مراسم افتتاح موزه که سرانجام فرگوسن موفق به انجام آن شده بود و در موفقیت‌آمیزبودنش همین بس که مراسم لغو شده بود.

این‌کتاب با ۱۵۶ صفحه مصور، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۳۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...