درباره رمان ایرانی «مالوینای انزلی»، نوشته سعید جوزانی | اعتماد
ای بسا پرسیدهام از خود / زندگی آیا درون سایههامان رنگ میگیرد؟ / یا که ما خود سایههای سایههای خویشتن هستیم؟
«دنیای سایهها» فروغ فرخزاد
کشف هستی، یافتن امکانات جدید و پرداختن به سایهها از سوژههای مورد علاقه رمان است. رمان سراغ حقایق و روشن کردن آن سایهها و ابعادی میرود که یا فراموش شدهاند یا سرکوب یا تغییر شکل دادهاند و اگر با مضامین تاریخی درمیآمیزد، نه با حوادث محض تاریخی، با تاریکیها و حاشیههایش همنشینی میکند.
رمان «مالوینای انزلی» از آن دست رمانهایی است که با مضامین تاریخی گره میخورد اما هدفش بازگو کردن واقعه صرفا تاریخی نیست. بلکه بهطور قیاسی یک امر را نشانه میگیرد (واقعه سیاسی، اجتماعی، تاریخی) و سپس به شکل استقرایی آن امر را، به شکل جزیی، در شخصیتهایی که در حاشیه تاریخ هستند، نشان میدهد. یکی از سایههایی که رمان مالوینای انزلی به نوعی روشنش میکند موضوعی به نام توتالیتاریسم یا تمامیتخواهی است. این عنصر در تار و پود روان جمعی مردم نقش بسته و حوادث تاریخی آنان نیز بر همین اساس رقم میخورد.
توتالیتاریسم شیوهای از اقتدارطلبی است که در آن تجمع قدرت سیاسی دراختیار یک گروه، حزب، طبقه یا شخص است. ویژگی انحصارطلبی و نگهدارندگی توتالیتاریسم از بیرون به درون جامعه نفوذ نمیکند، بلکه برآمده از درون خود جامعه و روان مردم است؛ به معنایی، مولود آن اجتماع است. اگر حکومتی توتالیتر بر سر کار میآید دلیلش این است که در پیشینه تاریخی آن ملت و در روان جمعی تکتک مردمش نهادینه شده است. حال این ویژگی را با دیدگاه رشد روانی جنسی فروید پی بگیریم. فروید برای رشد شخصیت در دوران کودکی، مراحل روانیجنسی قائل میشود که این مراحل در کودکی شکل میگیرد. هرگونه خلل و تعارضی در این مراحل (سهلگیری یا سختگیری والدین) موجب میشود که فرد در یکی از این مراحل تثبیت و لیبدو یا انرژی روانی صرف همان شود. مرحله مورد نظر و ارتباطش با تمامیتخواهی مرحله دوم است. این مرحله تقریبا از 18 ماهگی تا سه سالگی است [...] اگر ویژگی نگهدارنده و خستورزی را در کنار توتالیتاریسم قرار دهیم، میبینیم که مشابهت و مجاورت معنایی و کنشی دارند. پس تامخواهی مردمی که مایلند هر آنچه هست را نگهداری کنند، با تثبیت شدن در مرحله anal فروید همبستگی دارد. حال این ویژگی در رمان مالوینای انزلی چگونه است.
فضای رمان در برهه پیش از انقلاب اسلامی است. «روی دیوار خیابان شعارهایی نوشته بودند: قسم به خون شهدا، شاه تو را میکشیم.» سربازها با کلاه آهنی به سر و تفنگ سرنیزهدار روی دوش توی خیابان و پیادهرو گشت میزدند. در بلبشوی جریانات سیاسی حضور پلیس حکومتی در خیابانها که نشانگر نیروی سرکوبگر است، با توسل به اجبار و ارعاب و تهدید، سعی میکند مخالفت سیاسی با حکومت را کنترل و ریشهکن سازد و فضای امنی را که متعلق به حکومت توتالیتر است، حفظ و نگهداری کند. یکی دیگر از ویژگیهای توتالیتر این است که سعی دارد تفاوتها را از بین ببرد و همه را یکسان و واحد سازد، بهخصوص تفاوتی که از نوع تربیت بخشودگی باشد. خصلتی که اولگا و آرشاک و مالوینا در این رمان دارند. «ما در بندرپهلوی به چندفرهنگه بودن مشهوریم. سالها روسها، لهستانیها، ارمنیها، کلیمیها، زرتشتیها، آسوریها، حتی یونانیها و آلمانیها در این شهر با صلح و صفا زندگی کردهاند.» اما این تفاوتها جایی ندارند چنانکه اولگا با ملوانان روسیاش انزلی را ترک میکند، مالوینا به ایروان میرود و...
همچنین با شخصیتی به نام نصیر مواجهیم. خانزادهای اهل تالش، سیوچهارساله. اغلب کمحرف (از ویژگیهای نگهدارنده). پدربزرگش پیلآقا در جریان اصلاحات ارضی، زمان هجوم رعیتها به عمارتش، از بالای عمارت میافتد زمین. بیراه نیست حتی اگر خود را میکشت، زیرا اصلاحات ارضی با تامخواهی منافات دارد. پدر شصت و یکساله نصیر نیز در جریان بحث با عمویش درباره زمینها سکته میکند. نصیر در آبان 56 عمارت خانی و جریبهای به ارث رسیده را در تالش رها میکند. «عموم میخواست همهاش رو از چنگم دربیاره... فرار کردم... که نگهشون دارم.» و به انزلی و دارالمساکین پناه میبرد. وقتی هم که عمویش در انزلی سراغ نصیر میرود تا او را به عمارت خانی برگرداند، باز دلیلش تامخواهی است. اما زنعمویی هم دارد که همان ویژگیها در او نیز هست و میگوید: «عموت وارثی نداره، چندوقت دیگه که عزراییل اومد سراغش هرچی داره و نداره میرسه به تو. فکر کردی دروغ میگم؟ فکر کردی عاشق چشم و جمالش بودم با بیست و پنج سال اختلاف زنش بشم؟ بیا برگردیم عمارت، عموت خیلی زنده بمونه یکی، دو ساله، بعدش ما دوباره میتونیم شارت و شورت راه بندازیم.»
تا به اینجا وجه اشتراک پدربزرگ، پدر، عمو و زنعمو تامخواهی و نگهدارندگی است. خود نصیر هم تمامیتخواه است، در این فکر است که روزی بتواند انتقام بگیرد و از نو صاحب همه آن دارایی شود. حال تامخواهی و نگهدارندگی را در مقیاس بزرگتر مشاهده میکنیم، در سیاست و دولت، دولت بختیار میگوید: اگر به دولتش دست درازی شود کودتا خواهد کرد. روزنامه اطلاعات مینویسد: اگر راه مسالمتآمیز نبود اعلام جهاد میکنم. همین گزارهها برای تبادر قدرقدرتی به ذهن بس است.
در رمان مالوینای انزلی با آرشاک و اولگا و مالوینا روبهروییم که از دسته تامخواهی و نگهدارندگی نیستند. آنان روح بخشودگی دارند. نصیر وقتی از اولگا کمک میخواهد، با وجود اینکه آن روز در بارانداز اولگا را هل داده بود و دختر افتاده بود توی چاله آب، کینه نمیورزد و میگوید: «آن روز وقتی نگهبانها ریختند سرتان دلم برایتان سوخت، به رشید گفتم من میبخشم تو هم ببخش. گوش نداد. بهش میگفتم بیعاطفهای، درونت از محبت کردن و محبت دیدن خالی است.»
آرشاک هم روحی بخشنده دارد، با وجودی که جنگ جهانی زن و پسر و عروسش را گرفته و ناکامی برایش به ارمغان آورد اما ویژگی تامخواهی و نگهدارندگی ندارد. وقتی برای یافتن جسد مردههایش همه جا را میگردد و پیدا نمیکند هر چه داشته را میفروشد به انزلی میرود. در انزلی هم به نصیر و ایسی کار میدهد، فارغ از آنکه مسلمان هستند وقتی هم که خوکداریاش را آتش میزنند باز خشمگین نمیشود. آرامش آرشاک برای نصیر قابل فهم نبود. اما خوکداری در مقابل هستیاش (زن و بچه و عروسش) چه اهمیتی میتواند داشته باشد. بعد از آن هم آرشاک همه داراییهای دیگر، دکان و خانه و ماشین را میبخشد به مالوینا و نصیر.
مالوینا (به معنای بخشنده) دختری ارمنی است. پدرش روزنامهنویس بود که در مورد کشتار ارامنه در سال 1915 تحقیق میکرد که سر به نیستش میکنند. او از جامعهای است که مردمش به هیچ کشوری حمله نظامی نکردهاند. قتل و غارتی نکردند. یک میلیون نفرشان را میکشند، به پایشان سرب میبندند و همهشان را توی دریاچه وان میاندازند اما ملتش همه را میبخشند. نه در پی انتقام هستند نه در پی مصادره به نفع خود. با وجود این مالوینا توی انزلی دم سینما گلسرخ تهدید به اسیدپاشی میشود. او را دخترترسا مینامند و ملحد. عرصه بر او تنگ میشود و ناچار به ایروان میرود.
تاریخ این مرز و کنش مردمش در دورههای مختلف برمبنای تمامیتخواهی است. روح نگهدارندگی، همچون نیمه تاریک وجود، لحظهای راحتشان نمیگذارد و به قول پیلآقا: «میراثی برایمان به یادگار گذاشتند که باید نسلبهنسل مستدام بماند این جبروت و قدرقدرتی.» سعید جوزانی با رمان مالوینای انزلی به بار سنگین همین سایهها میپردازد؛ سایههایی که بر کل تاریخ این مرز سایه انداختهاند. سایههایی که سرکوب و ناخوانده ماندهاند و در این رمان فراخوانده میشوند.
[رمان ایرانی «مالوینای انزلی» به قلم سعید جوزانی در 296صفحه و با قیمت 55هزار تومان توسط نشر روزنه منتشر شده است.]