هایکو، به تعریفی که جناب مسیح طالبیان در جلد نخست کتاب گران‌قدر «راه کوتاه و سفر طولانی» ارائه می‌دهد، «شعری است کوتاه که به ثبت تجربه‌ی شهودی می‌پردازد؛ ثبت لحظه‌‌های رازگشایی و الهام در ذات و فطرت عناصر عالم، تا تاریک‌ترین گوشه‌های آن لحظه‌ی باشکوه را به وضوح با دیگران قسمت کند.» با این تعریف در ذهن، به سراغ مجموعه‌ی هایکوی «آخرین پرتقال» اثر هایکوسرای توانا شیرازی، خانم هنگامه احمدی، می‌رویم.

آخرین پرتقال» هنگامه احمدی

در هایکو نخستین کتاب، احمدی از همان آغاز در پی کشف راز طبیعت است، اما آیا لزوماً باید تاریک‌ترین گوشه‌های این لحظات را نیز کاوید؟

"تنها چند قدم
آن هم محض سنبل‌ها
تا باغچه رفتم"

این هایکو، دعوتی صمیمانه از جانب هنگامه احمدی است؛ دعوتی دلنشین به سوی عناصر عالم. گویی این هایکو با تعمدی خردمندانه در ابتدای کتاب جای گرفته تا به ما بگوید: «برخیز! چند قدم اول را که برداری، باقی راه رهایت نخواهد کرد.» برای تماشای سنبل‌ها که همت گماشتی، نسیم نیز به پیشوازت خواهد آمد:

"پیراهن تابستانی‌ام
نیمی با نسیم
نیمی با من"

و چه بسا در همین حوالی، پروانه‌ای نیز در حال چرخیدن باشد:

"این همه گل
یکی را انتخاب نکرد
پروانه‌ی سپید"

مقصود از بیان پی‌درپی این سه هایکو آن نیست که جملگی در یک لحظه سروده شده‌اند، اگرچه این اتفاق نیز خود امری محتمل است! بلکه مراد آن است که عناصر عالم گویی چون زنجیری به هم پیوسته‌اند و این همدلی و چشم بینای شاعر است که باید سر این زنجیر را دریابد و با آن به پیش رود...

احمدی در هایکوهای خود، نگاهی عینی‌گرا دارد و همین خصلت است که به ما امکان می‌دهد روح هایکو را با تمام وجود لمس کنیم. هایکوهای او گاه به شدت شخصی می‌شوند، اما نه آن‌گونه که مخاطب نتواند با آن‌ها ارتباطی برقرار سازد:

"همان پاییز
که توان راه رفتن نبود
عاشق شدم"

"خلنگزار
از آن پا که می‌لنگم
صدای خلخال"

شاید علت این ارتباط عمیق، خلوص نیت شاعر باشد و البته بخشی از آن نیز به کلیت مجموعه وابسته است. ما کم‌کم درمی‌یابیم که شاعر «آخرین پرتقال» جسمی رنجور دارد و با آگاهی از این نکته، ارتباطمان با اشعارش ژرف‌تر می‌شود:

"صبح عید
گربه‌ای به دیدنم آمد
از من تکیده‌تر"

ویژگی دیگر هایکوهای احمدی، عدم تعهد او به فرم معیار هایکوست که به نظر نگارنده، نشان از جسارت و شجاعت هنری او دارد:

"گنجشک
باز فرود آمد
همان درخت، همان شاخه"

"پاییز
پنجره
اتفاقی که نمی‌افتد"

اما مهم‌ترین و اصلی‌ترین خصوصیت مجموعه «آخرین پرتقال»، یکی شدن شاعر با عالم هستی است. احمدی در «آخرین پرتقال»، بخشی جدایی‌ناپذیر از طبیعت است، بی‌آنکه خود را اشرف مخلوقات بپندارد. او حتی به کوچک‌ترین عناصر نیز احترام می‌گذارد و با آن‌ها همزیستی می‌کند؛ حتی تنها رازش را با همین عناصر به اشتراک می‌گذارد:

"رازی ندارم
جز آنکه
به سینه سرخ گفتم"

"پشه‌ای
روی بازویم
می‌گذارم کارش را بکند"

"ناگهان رگبار
دلم می‌لرزد
برای اطلسی‌ها"

طبیعت هر روز با او حرفی تازه می‌زند:

"یاس سپید!
امروز یک جور زیبایی
فردا جور دیگری"

و آیا این مهم‌ترین ویژگی هایکو نیست؟ رویارو شدن با امر واقعی و یکی شدن با آن، و سپس بیان شاعرانه‌ی این یگانگی.

در پایان، برای این هایکوسرای گران‌قدر کشورمان، آرزوی سلامتی و توفیق دارم و بی‌صبرانه منتظر می‌مانم تا مجموعه‌ی بعدی آثارش به دستم برسد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...