دو کتاب از مجموعه «فلسفه را بچشیم» با عناوین «بودن و داشتن» [Etre et avoir] و «من و دیگران» [Moi et les autres] نوشته پ. ف دوپون بوریه [Dupont-Beurier] و بریژیت لابه [Brigitte Labbé] به ترجمه ترانه وفایی منتشر شده است.

بودن و داشتن» [Etre et avoir] و من و دیگران» [Moi et les autres] نوشته پ. ف دوپون بوریه [Dupont-Beurier] و بریژیت لابه [Brigitte Labbé]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در بخشی از مقدمه این دو کتاب می‌خوانیم: «بچه ها احتیاج ندارند اول تاریخ فلسفه را بدانند و بعد پرسش های فلسفی شان را مطرح کنند. بچه‌‌ها طبیعتشان فیلسوف است، فیلسوف‌های بزرگ همگی در آغاز به همین سوال‌های از نوع کودکانه پاسخ داده‌اند. پرسش‌هایی که کودک وقتی به سن حرف زدن می‌رسد به زبان می‌آورد: از کجا آمده‌ایم؟ چرا به دنیا می‌آییم؟ مرگ چیست؟ عدالت چیست؟ دیگران چه هستند و …

کودک تمایل به اندیشیدن دارد. اندیشیدن کودک با بزرگترها متفاوت است و این تفاوت در این است که بزرگترها به هنگام تفکر در سکوت درونی فرو می‌روند، در صورتی که برای کودک این تفکر در خارج از او در آن چیزی است که به زبان می‌آید یا شنیده می‌شود. اهمیت در این است که بایستی بستری آماده شود تا کودک بتواند پرسش‌های خود را با پرسه زدن در داستان‌هایی از روزمرگی‌های زندگی خودش و دیگران طرح کند و آن قدر دقتش را بالا ببرد تا واژه‌هایی را که می‌خواهد بشنود به زبان بیاورد.

فلسفه برای کودک تاریخ فلسفه نیست، زندگی فیلسوف‌ها نیست، راه‌های اجرایی مطلق نیست، پاسخ پرسش خوانی نیست، بلکه فضای مناسبی است برای طرح پرسش‌هایی واقعی، حقیقی، ملموس و متصور شدنی. پرسش‌های که شاید بزرگتر‌ها فراموش کردند که روزی هم اینها پرسش‌های همه ما بودند. مطالب مطرح شده در این مجموعه‌ها بسیار ساده و جذاب بیان شدند و از عمق خاصی برخوردارند.»

در پشت جلد کتاب «من و دیگران» می‌خوانیم: «یک انسان فقط چشمش یعنی بدنش نیست. یک انسان متشکل از افکار و احساساتش است. او هویت دارد. هوشمند است. می‌تواند حرف بزند. پیکر یک کودک، درست آماده‌ی فراگیری انسان شدن است. ما انسان به دنیا نمی آییم. انسان می‌شویم با دیگرانی که در اطرافمان هستند. با دیگرانی که با ما هستند. هم برای مربی‌ها و پدر و مادرها خوب است هم برای بچه‌ها اما بهتر است که در یک خانواده یا در یک کلاس درس همه آن را خوانده باشند.»

در پشت جلد کتاب «بودن و داشتن» نیز می‌خوانیم: «زندگی صحنه نمایش نیست. نقش‌ها هم نه ثابت هستند و نه بین ما پخش شدند. انسان‌ها باید خود را بسازند: امروز، فردا و تمام زندگیشان. آن چیزی که امروز هستیم ابدی نیست. ما همیشه انتخاب داریم. همیشه امکان اینکه خود را بسازیم هست. ما می‌توانیم همان بودن را برای خودمان انتخاب کنیم که می‌خواهیم داشته باشیم...»

هر دو عنوان کتاب، با شمارگان ۵۰۰ نسخه در ۴۸ صفحه و به بهای ۲۸ هزار تومان از سوی انتشارات او منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...