از مجموع 173 متن ارسالی به دبیرخانه سومین مسابقه نمایشنامه‌نویسی «بادکنک طلایی» 31 متن به‌عنوان بهترین آثار انتخاب شدند.

 سومین مسابقه نمایشنامه‌نویسی بادکنک طلایی»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، رئیس اداره توسعه فرهنگ شهروندی گفت: این مسابقه در دو بخش آزاد و شهروندی از دی‌ماه سال 1399 اجرا و اختتامیه آن به صورت مجازی برگزار شد و آثار ارسالی سومین مسابقه نمایشنامه نویسی توسط نادر برهانی‌مرند، منوچهر اکبرلو، شادی پورمهدی، آزاده انصاری، هوشنگ جمشیدیان و اسداله اسدی داوری شد.

احمد رضایی افزود: در بخش آزاد (برای رده سنی خردسال) رامین کهن برای نگارش نمایشنامه «‌خونه من کجاست؟» از تهران مقام اول، هاجر بهاری سعدی برای نگارش نمایشنامه «‌قول درخت» از شیراز مقام دوم و لیلا بیگوند برای نگارش نمایشنامه «‌من کی هستم؟» از تهران مقام سوم را کسب کردند.

برای رده سنی (9-7 سال) نیز علیرضا اسدی برای نگارش نمایشنامه «‌راز کروکودیل» از مشهد، فاطمه برمال برای نگارش نمایشنامه «‌آی تک» از اردبیل و هاجر بهاری سعدی برای نگارش نمایشنامه «‌چراغ جادو و بی حوصله‌ها» از شیراز به ترتیب حائز مقام اول تا سوم شدند.

وی تصریح کرد: نمایشنامه «‌پوریا و کتاب جادو» نوشته فهیمه داستان‌پور از اصفهان و نمایشنامه «‌پسر جنگل» نوشته رامین کهن از تهران به عنوان مقام دوم برندگان بخش آزاد برای رده سنی 12-10 سال معرفی شدند. همچنین رضا آزاد دریایی برای نگارش نمایشنامه «‌ما بری» از بندر عباس و محمد صمدی برای نگارش نمایشنامه «‌با هم باشیم» از قروه، مشترکا مقام سوم را کسب کردند.

رضایی گفت: عقیل جماعتی برای نگارش نمایشنامه «‌لرده» از خارک و ماندانا عبقری برای نگارش نمایشنامه «‌سئنامرگو» از کرج به عنوان مقام اول و محسن عظیمی برای نگارش نمایشنامه «‌انیس یعنی مونس» از تهران به عنوان مقام دوم بخش آزاد رده سنی 15-13 سال معرفی شدند و همچنین امیر قیطاسی برای نگارش نمایشنامه «‌ماه پیشونی» از نجف آباد و سعید‌اله یاری برای نگارش نمایشنامه «‌سطان سنار و آشپز دربار» از اصفهان مقام سوم را از آن خود کردند.

رییس اداره توسعه فرهنگ شهروندی اصفهان با اشاره به برندگان بخش شهروندی برای رده سنی 9-7 سال مسابقه نمایشنامه نویسی بادکنک طلایی گفت: در این بخش، فاطمه هاشمی برای نگارش نمایشنامه «‌ناخدا و نارگیل» از خمینی شهر، سمیرا سلیمانی فارسانی برای نگارش نمایشنامه «دنیای وارونه» از فارسان و ماندانا عبقری برای نگارش نمایشنامه «‌وقتی با هم یکی باشیم» از کرج به ترتیب مقام اول تا سوم را کسب کردند.

رضایی همچنین یادآور شد: آثار محمد محمودی نجف آبادی برای نگارش نمایشنامه «‌حکایت قاچ گمشده خورشید» از نجف آباد، پریسا کهکش‌پور برای نگارش نمایشنامه‌های «‌مسافر اشتباهی» و «‌همون قصه همیشگی» از شاهین‌شهر، سمیرا سلیمانی فارسانی برای نگارش نمایشنامه «تا آخر دنیا» از فارسان، علیرضا دهقانی برای نگارش نمایشنامه‌های «‌دشمن نامرئی» و «‌نادونک» از کرج، عقیل جماعتی برای نگارش نمایشنامه «‌پیکا از خارک»، راضیه جعفری برای نگارش نمایشنامه «‌خانه اسرارآمیز» از تهران، ماندانا عبقری برای نگارش نمایشنامه «‌جادوی کلاه» از کرج، زینب زاولان برای نگارش نمایشنامه «‌آرزوی آلن کوچولو» از خمینی‌شهر، غزاله مرصوصی برای نگارش نمایشنامه «‌تو اخراجی» از تهران، رضا عیسی‌آبادی برای نگارش نمایشنامه «‌ما رو دور ننداز» از تهران و محمد اسدی‌نژاد برای نگارش نمایشنامه «‌مایه حیات» از تهران به عنوان آثار برگزیده تقدیر شدند.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...