"روگلیو ریورون" نویسنده جوان کوبایی توانست با رمان "رقص با تو در کنار بوته‌زار" جایزه سال 2008 ایتالو کالوینو را کسب کند.

این جایزه که هر سال از سوی اتحادیه نویسندگان و هنرمندان کوبا اهدا می شود، امسال از میان 32 اثر راه یافته به مرحله نهایی به "ریورون" تعلق گرفت.

مراسم اهدای این جایزه که با حضور شخصیت های ادبی و دیپلمات های آمریکای لاتین و نیز سفیر ایتالیا در کوبا برگزار شد، با تجلیل از ایتالو کالوینو همراه شد و از این نویسنده به عنوان یکی از نویسندگان برجسته قرن بیستم نام برده شد. سفیر ایتالیا نیز اعطای این جایزه را نشانگر تعمیق رابطه فرهنگی دو کشور دانست.

به گزارش مهر به نقل از ریوریا، "روگلیو ریورون" روزنامه نگار، نویسنده و منتقد کوبایی در سال 1964 در پلاستاس متولد شد. او از دوران جوانی با انتشار آثار و دریافت جوایز مختلف خود را به عنوان یکی از مستعدترین نویسندگان کشورش معرفی کرد. از جمله جوایز او می توان به جایزه "روزنامه نگاری فرهنگ و انقلاب"، جایزه "اتحادیه نویسندگان و هنرمندان کوبا" و جایزه "کاسادلاس آمریکا" اشاره کرد. "اشتباهی"، "زنان، زنان"، "صبح به خیر زنون" و "گربه های استانبول" عناوین برخی کتابهای اوست.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...