قباد آذرآیین که با کتاب فوران نامزد دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد در بخش داستان بلند و رمان بود، پس از طرح چندباره انصراف و بازگشت به جایزه، با ارسال نامه‌ای به دبیرخانه این جایزه از نامزدی کناره گرفت.

قباد آذرآیین  فوران

به گزارش کتاب نیوز به نقل از بنیاد شعر و ادبیات داستانی متن نامه قباد آذرآیین که به‌تازگی در دبیرخانه جایزه جلال وصول شده، به شرح زیر است: ضمن پوزش فراوان از اعضای محترم آن دبیرخانه به ویژه آقای (مهدی) قزلی، همچنین داوران شایسته و گرامی جایزه، بدینوسیله کناره‌گیری خود را از نامزدی جایزه به اطلاع می‌رساند.

کتاب فوران توسط انتشارات هیلا به چاپ رسیده است.
با این حساب، نامزدهای بخش داستان بلند و رمان دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد به شرح زیر است:
بی‌کرانگی به قلم مهدی ابراهیمی لامع از نشر نیماژ
دورزدن در خیابان یک‌طرفه به قلم محمدرضا مرزوقی از نشر ثالث
روزها و رویاها به قلم پیام یزدانجو از نشر چشمه
ما را با برف نوشته‌اند به قلم نسیم توسلی از انتشارات آگه
وضعیت بی‌عاری به قلم حامد جلالی از انتشارات شهرستان ادب

بر اساس فراخوان دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد، داوری آثار از میان کتاب‌هایی که در سال ۱۳۹۷ برای نخستین بار در یکی از حوزه‌های رمان و داستان بلند، مستندنگاری، نقد ادبی و مجموعه داستان کوتاه در ایران منتشر شده اند، انجام شده است.

نامزدهای بخش های مختلف با نظر هیات داوران:
الف) مجموعه داستان کوتاه
افتاده بودیم در گردنه حیران به قلم حسین لعل بذری از نشر نیماژ
قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک؟ به قلم راضیه مهدی‌زاده از نشر هیلا
قنادی ادوارد به قلم آرش صادق‌بیگی از انتشارات مرکز
گرنوشته به قلم مسعود سلطانی از انتشارات سوره مهر
مشت خالی گل یا پوچ به قلم ماندانا جعفری از انتشارات یوشا
هفت گنبد به قلم محمد طلوعی از انتشارات افق

ج) بخش نقد ادبی
بومی سازی رئالیسم جادویی در ایران به قلم محمد حنیف و محسن حنیف از انتشارات علمی فرهنگی
تحلیل سوژه در ادبیات داستانی فرامدرن به قلم فرزاد کریمی از انتشارات روزنه
درباره مانایی و میرایی به قلم احمد شاکری از انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
دوره بندی در تاریخ ادبی به قلم ناصرقلی سارلی از نشرخاموش
رمان اسطوره ای، نقد و تحلیل جریان اسطوره گرایی در رمان فارسی به قلم سیدعلی قاسم زاده و سعید بزرگ بیگدلی از نشر چشمه
نظریه و نقد ادبی درسنامه میان رشته ای به قلم حسین پاینده از انتشارات سمت

د) نامزدهای بخش مستندنگاری
اردوگاه اطفال به قلم احمد یوسف‌زاده از انتشارات سوره مهر
دست نیافتنی به قلم علی‌رضا حیدری و طاها صفری از نشر گلگشت
سرزمین خارج از نقشه خاطرات عجیب یک معلم بر اساس زندگی عزیز محمدی‌منش، به قلم علی نورآبادی از موسسه انتشارات قدیانی
قطارباز، ماجرای یک خط به قلم احسان نوروزی از نشر چشمه
نقاشی قهوه‌خانه؛ خاطرات کاظم دارابی متهم دادگاه میکونوس به قلم محسن کاظمی از انتشارات سوره مهر
جایزه ادبی جلال آل‌احمد یک جایزه ادبی دولتی است که به منظور معرفی آثار برگزیده ادبیات داستانی در ایران پایه‌گذاری شده‌ و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۸۷ نخستین دوره خود را در سال‌روز تولد آل‌احمد آغاز کرد. این جایزه هر سال هم‌زمان با سالروز تولد جلال آل احمد، با انتخاب آثار برگزیده به کار خود پایان می‌دهد. سال گذشته در دوره یازدهم، رمان رهش از رضا امیرخانی، کتاب برگزیده این جایزه در بخش داستان بلند یا رمان اعلام شد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...