مراسم پایانی ششمین جایزه داستان «سیمرغ» با حضور برگزیدگان، داوران و تعدادی از داستان‌نویسان در نیشابور برگزار شد.

برگزیدگان ششمین جایزه داستان سیمرغ

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، در ابتدای این مراسم، مصطفی بیان، موسس و دبیر انجمن و جایزه داستان سیمرغ ضمن خوشامدگویی گفت: حکایت‌ها و قصه‌های کوتاه ادبیات عرفانی عطار به شکلِ گذشته پاسخ‌گوی نیاز امروز نیست و باید با روش‌های نوین و زبانِ امروز، قصه‌های عرفانی عطار را به مخاطبِ امروز معرفی کرد تا با این روش، یادگار و گنجینه ارزشمند گذشتگان را پاسداری کنیم.

او افزود: وجود ۲۰۰۰ قصه در مجموعه آثار عطار، گنجینه‌ای ارزشمند برای ادبیات داستانی امروز ایران و به ویژه داستان‌نویسان جوان ایرانی است. به همین دلیل یکی از اهداف انجمن داستان سیمرغ به عنوان تنها انجمن داستان‌نویسی شهرستان نیشابور، پاسداری از گنجینه ارزشمند گذشتگان، به ویژه ادبیات عرفانی و ادبیات زیستی است، که می‌تواند به معرفی نیشابورِ بزرگ کمک شایان کند.

اگر دستمان چنین کوتاه نبود همه را می‌دادیم کتیبه‌ای بنویسند بر کوه قاف
در ادامه این مراسم، انسیه ملکان، یکی از داوران بخش نهایی ششمین جایزه داستان سیمرغ، متن بیانیه هیات داوران را خواند. او در بخشی از بیانیه توضیح داد: اگر دستمان چنین کوتاه نبود همه را می‌دادیم کتیبه‌ای بنویسند بر کوه قاف چرا که فارغ از اسلوب و قواعد، ارابه لسان و احساس و اندیشه را رانده بودند. جدا ساختن آنها به سختی بیرون کشیدن شریانی از میان گوشت و پوست و خون می‌نمود. امید که به عدالت برگزیده باشیم.
سعی مان این بود هر داستان را با خودش قیاس کنیم در بستر دنیای نویسنده. گذر از باورمندی داستان بود، نه آن باوری که عقل سلیم روی آن صحه می‌گذارد آن حقیقت مانندی که جهان داستان می‌طلبد.

ملکان در ادامه بیان کرد: و این‌که ما سه داور بخش نهایی از سه جهت هم سلیقه نبودیم اول این‌که سه نفریم و فردیت مطرح می‌شود و تفاوت جنسیتی و البته جهان‌بینی و شرایط زیستی ما هم حکم می‌کند به سختی به آراء مشترک برسیم و تا اندازه‌ای هم سلیقه می‌تواند نقش ایفا کند اما در نهایت با گفت‌وگو این گره باز شد. اولین لوح به داستانی اختصاص یافت که بیشترین سهم را از عدم خودسانسوری داشت و از زمان فعلی بهره گرفته بود و به قولی نویسنده فرزند زمانه خودش بود و خودش را زیسته بود و البته با این شرط که اولین لزوما بهترین نیست.

تقدیر از مریم اسلامی، داستان‌نویس و شاعر
طبق سنت هر دوره که در آیین پایانی جایزه داستان سیمرغ، از داستان‌نویسان پیشکسوت و موفق شهرستان نیشابور تقدیر می‌شود، در آیین پایانی ششمین جایزه داستان سیمرغ، از مریم اسلامی، داستان‌نویس و شاعر کودک و نوجوان تقدیر شد.

مریم اسلامی، کارشناس ارشد زبان ‌و ادبیات ‌فارسی، داستان‌نویس، شاعر کودک ‌و ‌نوجوان و متولد سال ۱۳۵۵ در نیشابور است؛ او همچنین عضو «انجمن نویسندگان کودک ‌و نوجوان ایران» و مولف بیش از یکصد عنوان کتاب شعر و داستان در حوزه کودک و نوجوان است.

وی برگزیده جایزه ادبی پروین اعتصامی، نشان ماهی سیاه کوچولو، جشنواره کتاب رشد، سه دوره جشنواره شعر فجر و غیره است. همچنین داور جوایز ادبی: قلم زرین، رشد و کتاب سال کانون پرورش فکری کودک ‌و ‌نوجوان بوده است. اسلامی از سال ۱۳۹۷ تاکنون، دبیر مجله‌ رشد کودک است.

مریم اسلامی در آیین پایانی ششمین جایزه داستان سیمرغ حضور یافت و نشان افتخاری جایزه داستان سیمرغ را از دست جعفر توزنده‌جانی، نویسنده کودک و نوجوان و عباس کرخی، شاعر و مدرس زبان و ادبیات فارسی دریافت کرد.

برگزیدگان ششمین جایزه داستان سیمرغ
در بخش ملی، تندیس سیمرغ، دیپلم افتخار و مبلغ ۱۰ میلیون تومان برای داستان «معمولیِ معمولی» به هامون حجار از تهران اهدا شد.

داستان‌های «برخورد نزدیک» نوشته زویا صالح‌پور از سوئد، «به اعتبار ماهی خارو» نوشته دریا چوبین از بندرعباس و «خفه خون» نوشته فاطمه حاجی‌پروانه از تهران شایسته تقدیر معرفی شدند که جایزه این بخش، دیپلم افتخار و مبلغ یک میلیون تومان است.

در بخش منطقه‌ای (ویژه نویسندگان نیشابوری)، تندیس سیمرغ و دیپلم افتخار به طور مشترک به دو داستان «مینای خالی» نوشته سارا عیش آبادی و «در به در» نوشته معصومه دهنوی اهدا شد. همچنین مبلغ پنج میلیون تومان در این بخش بین دو برگزیده اصلی تقسیم شد.

دو داستان «شکوفه گیلاس» نوشته فاطمه داغستانی و «کسی که نبود» نوشته خاطره قیصری شایسته تقدیر معرفی شدند که جایزه این بخش، دیپلم افتخار و مبلغ یک میلیون تومان است.

داوران این دوره جایزه داستان سیمرغ، انسیه ملکان، کاوه فولادی‌نسب، مهیار رشیدیان (در هیات داوری) و محمد اسعدی، معصومه قدردان و امیرحسین روح نیا (در هیات انتخاب) بوده‌اند.

در این دوره ۶۰۰ نویسنده از داخل و خارج از کشور شرکت کردند، که بیشترین داستان‌ها به ترتیب از استان‌های تهران، خراسان رضوی، فارس، اصفهان، خوزستان و گیلان ارسال شده است. همچنین از هشت کشور آمریکا، انگلیس، افغانستان، تاجیکستان، مالزی، اتریش، سوئد و ترکیه داستان‌هایی به دبیرخانه این جایزه ادبی رسیده است.

................ هر روز با کتاب ................

شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...