به گزارش فارس، کتاب «مردی که زیاد نمی‌دانست» [Hans in Luck] از داستان‌های برادران گریم [Brothers Grimm] به روایت الیزابت رُز و با تصویرگری جرالد رز در انتشارات کانون به چاپ هفتم رسیده است.

این کتاب که مناسب کودکان بالای ۱۱ سال است برای اولین در سال ۱۳۷۶ در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده است.

مردی که زیاد نمی‌دانست [Hans in Luck] از داستان‌های برادران گریم [Brothers Grimm] به روایت الیزابت رُز

در خلاصه داستان این کتاب آمده است که؛ «روزگاری مرد جوان و ساده‌دلی زندگی می‌کرد. او هفت سال، پیش یک نعلبند کار کرده بود و یک روز تصمیم گرفت به خانه برگردد. نعلبند برای هفت سال کار او، یک تکه بزرگ نقره به او داد و او هم نقره را توی یک کیسه انداخت و به راه افتاد. در طول راه ماجراهای مختلفی برای او پیش آمد، اما سرانجام دست خالی به خانه رسید. می‌دانید چرا!؟»

قصه‌های برادران گریم را جزو معدود کتاب‌های بنیادین فرهنگ غرب می‌دانند. برادران گریم سال‌هاست با عشق و سختی‌هایش سفرها کردند تا اصیل‌ترین روایت از قصه‌ها را بیابند؛ آن‌ها قصه‌ها را بازمانده‌ی اسطوره‌های کهن می‌دانستند و باور داشتند که می‌توان بر بستر قصه‌ها خدایان و پهلوانان اساطیر را بازسازی کرد. چه بسیار زنان و مردان پیرسالِ حافظ قصه‌های پیشینیان که درِ خزانه‌هایی را به روی آن‌ها گشودند تا سرانجام برادران گریم ۲۱۱ قصه‌ را گرد آوردند و بین سال‌های ۱۸۱۴-۱۸۱۲ منتشر کردند.

کتاب «مردی که زیاد نمی‌دانست» در چاپ هفتم با شمارگان 2هزار و 500 نسخه و قیمت 8هزار تومان در فروشگاه‌های کانون و مجموعه شهر کتاب در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد.

پیش‌تر نیز ۴۷ هزار و ۵۰۰ نسخه از این کتاب از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده بود.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...