مجموعه داستان «بانوی تخم‌مرغی» [The oval lady] از لئونورا کرینگتون [Leonora Carrington] با درون‌مایه‌ی سورئالیستی و با ترجمه ناکتا رودگری به تازگی از سوی انتشارات نوای مکتوب منتشر شد.

بانوی تخم‌مرغی» [The oval lady] از لئونورا کرینگتون [Leonora Carrington]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این نویسنده و نقاش تمرکزش معطوف رئالیسم جادویی و کیمیاگری است که این موضوع را به راحتی می‌توان از آثارش دریافت؛ اما نکته قابل توجه چشم‌انداز بسیار گسترده و تخیلات ناشناخته و غیر‌قابل تحقق این نویسنده است.

«بانوی تخم‌مرغی» زن جدید، زن تازه است، الهه‌ی بزرگ (الهه‌ی مادر) که از نو آغاز شد، چیزی شبیه یک رستاخیز! او در عین حال یک کیمیاگر است، هنرمندی رویاگرا و الهه‌‌ای که از طریق جادوی هنر، هنر‌برتر، یعنی سِحر و جادو را برایمان احیا کرده است و به ارمغان می‌آورد.

این کتاب از هفت داستان تشکیل شده است که عناوین این داستان‌ها به ترتیب «بانوی تخم‌مرغی»،‌ «دختر دم بخت»، «خرگوش‌های سفید»، «دلدار»،‌ «فرمان سلطنتی»،‌ «عمو سام کرینگتون» و «شلوارهای فلانل من» است.

در قسمتی از کتاب می‌خوانیم:
«سِنیوریتا، شما شعر دوست دارید؟
بدون این‌ که به سمتم برگردد، با صدایی بیش از حد خسته و کلافه و لحنی معترض جواب داد:
نه، از شعر متنفرم.
باید یک فنجان چای بنوشید؛ آرامتان می‌کند.
من نه چیزی می‌نوشم، نه چیزی می‌خورم. راستش این کار را به عنوان یک حرکت اعتراضی علیه پدرم می‌کنم، اون بُزِ عوضی.»

لئونورا کرینگتون، نقاش و نویسنده‌ی سورئالیت انگلیسی‌تبار مقیم مکزیک، هنرمندی پیشرو و صاحب‌نام است که به خلق آثاری از زنان و موجودات اسطوره‌ای شهرت دارد. او را می‌توان در زمره‌ی معدود هنرمندانی به شمار آورد که با تعبیر و تفسیر خاص خود از سورئالیسم، سمبولیسم زنانه را از نو تعریف می‌کند.

چاپ اول این کتاب در 80 صفحه، شمارگان 1400 نسخه و با قیمت 50 هزار تومان از سوی انتشارات نوای مکتوب راهی بازار کتاب شد.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...