آقای مجری در جستجوی سوالات بی‌جواب!| الف


ایرج طهماسب، به عنوان مجری تلویزیون و بازیگر سینما با قریب به چهار دهه فعالیت مستمر، از چنان شهرتی در میان توده مردم برخوردار است که دیدن نام او روی جلد کتاب (حتی اگر در آن حوزه همیشگی فعالیتش نباشد)، چنان در ذهنمان با خاطرات این سالهای طولانی تداعی می‌شود که می‌تواند این کتاب را تحت الشعاع خود قرار دهد.

سه قصه ایرج طهماسب

ایرج طهماسب که بازیگر رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است کارهایی از جمله کارگردانی، فیلمنامه نویسی و اکنون داستان نویسی را نیز در کارنامه خود دارد. کتاب «سه قصه» اثر ایرج طهماسب که چندی پیش توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است دویست و نودمین عنوان مجموعه «داستان فارسی» است که توسط این ناشر چاپ می‌شود.

داستان‌های این کتاب طی دوران فعالیت‌های هنری طهماسب به عنوان کارگردان و بازیگر نوشته شده‌اند و خودش در معرفی آن‌ها می‌گوید:« این داستان‌ها تعدادی از داستان‌هایی است که طی کار هنری‌ام نوشته‌ام؛ به سال‌های دور و نزدیک باز می‌گردد و هر یک شیوه نگارش خاصی دارد. همه آن‌ها را دوست دارم و وقتی آدم چیزی را دوست دارد، دلش می‌خواهد آن را با دیگران تقسیم کند؛ بنابراین تصمیم گرفتم بعد از سالیان سال آن‌ها را چاپ کنم. این نوشته‌ها برای دوستانی که تنها یک چهره این جانب را شناخته اند جالب‌تر است.»

ایرج طهماسب متولد سال 1338 در تهران است. کارش را با عروسک گردانی در مجموعه "مدرسه موش ها" در سال 1363 و بازی در فیلم "آن سوی مه" ساخته منوچهر عسگری نسب در سال 1364 آغاز کرد. او بازیگری، کارگردانی و نویسندگی فیلم‌های مختلفی را در کارنامه دارد که کلاه قرمزی و پسرخاله به دلیل شکستن رکورد فروش تاریخ سینمای ایران (تا آن زمان) موفق ترین آنها بود. طهماسب در نوروز 1388 با سری جدید کلاه قرمزی در زمانی که به نظر می‌رسید دوران موفقیت او به پایان رسیده، بازگشتی قرین با توفیق داشت که به محبوبیت بیشتر او انجامید.

برخورداری از چنین کارنامه‌ای توسط نویسنده «سه قصه» که به خارج از دنیای متن برمی‌گردد، بی‌شک پیش زمینه‌های ذهنی و همچنین کنجکاوی‌هایی پیرامون این کتاب به وجود می‌آورد که هم می‌تواند به نفع آن تمام شود. شناخت حال و هوای ذهنی طهماسب و علاقه مخاطبان به او و کنجکاوی که برای شناخت بیشتر او وجود دارد همگی دست به دست هم داده و می‌توانند ضامن موفقیت بیشتر کتاب شوند.

در «سه قصه» می‌توان محورهای مهم جهان داستانی ایرج طهماسب را به خوبی شناخت. گوشه‌های تیز واقعیت و غرق شدن انسان‌های امروز در زندگی کلیشه وار، او را می‌کشاند تا وجوهی دیگر از درونیات خود را برای خواننده آشکار کند. زبان طهماسب همچون ظاهرش، خونسرد و ساده و بی آلایش است و البته دور از صفت سازی و آرایه پردازی است؛ زبانی که به قصه گویی و نمایش تصویری روایت، بیش از هر چیز اهمیت می‌دهد و به همین دلیل آدم‌های معمولی داستان او در بافت این زبان، بسیار ملموس به نظر می‌آیند. آدم‌هایی که ما با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنیم و گویی سال هاست آن‌ها را می‌شناسیم. بدین ترتیب لحن و زبان داستان‌ها به راحتی ما را با دنیای ذهنی نویسنده همراه می‌کند تا «سه قصه» را تا صفحه آخر بخوانیم.

پوریا عالمی نویسنده و روزنامه نگار نیز مقدمه کوتاهی برای این کتاب نوشته که در بخش پایانی آن آورده است: «سه قصه ایرج طهماسب نمونه‌ای است از دست برداشتن نویسنده از به رخ کشیدن متن و روایت، و برگزیدن شیوه‌ای در ظاهر ساده برای تعریف قصه‌هایی مهیب و عجیب که به درد خواب کردن خواننده نمی‌خورد و چشم او را باز می‌کند.»

داستان‌های این کتاب به ترتیب عبارت‌اند از «بالشی پُر از پرِ سفید»، «خروس سفید» (فصل اول، فصل دوم، فصل سوم)، «ماه بر پیشانی» و «سرگذشت فنچ‌ها». مخاطب کتاب با خواندن داستان‌های ایرج طهماسب، به دنیای متفاوتی سفر می‌کند؛ دنیایی عاری از آدم‌های تکراری و کلیشه‌های روزمره‌گی... دنیایی که در آن حیوانات گویا می‌شوند و در سفر بین وهم و خیال، از دنیای ناتورالیستی به دنیای اعجاب انگیز سورئال پرواز می‌کنند. در تمامی داستان‌ها به نوعی همه چیز عادی است اما یک عنصر جادویی و غیرطبیعی در آن‌ها وجود دارد و ما را به دنیای رئالیسم جادویی دعوت می‌کند. دنیایی سرشار از رنگ‌ها و صداهایی که در روزگار ما کمرنگ شده است.

فضای داستان‌های «سه قصه» حال و هوای کاملا ایرانی دارد و توصیفات آن ما را به ادبیات کلاسیک می‌برد. با وجود توصیفات خیال انگیز و به دور از واقعیت، ذکر جزئیات دقیق مکان و زمان و کاراکترپردازی بجای ایرج طهماسب، شخصیت‌های داستان را برای خوانده باورپذیر می‌کند. به نظر می‌رسدمهارت قصه گویی ایرج طهماسب باعث شده در این فضا نیز بتواند به صورت لایه لایه، داستان‌هایی تعریف کند که برای خواننده کاملا آشنا و گیرا باشد و او را با خود همراه کند؛ مثلا رجوع کنید به داستان «بالشی پُر از پرِ سفید» که ما با راوی اش در فضایی بین دنیای واقعی و دنیای خیالی او غوطه وریم و از این گذار بین وهم تا واقعیت لذت می‌بریم.

داستان‌های کتاب سرشار از سوال است؛ سوال‌هایی که انگار برای خود راوی نیز مجهول است و به دنبال پاسخ دادن به سوال ها، می‌نویسد و می‌نویسد تا به جواب برسد. سوال‌هایی که از ذهن کنجکاو نوجوانی متفکر برمی آید که در پی کشف دنیای اطرافش، آدم‌ها و زندگی است و دنیا را همان گونه که هست نمی‌پذیرد، در داستان «ماه بر پیشانی» می‌نویسد: «همیشه در میان هزاران یکی هست که می‌گوید "نه".» این مثل دعوتی از مخاطب است که با چشم اندازی نو به جهان پیرامونش بنگرد. طهماسب در همین داستان نیز اصلی ترین سوال ذهنی اش را مطرح می‌کند: «و به راستی زندگی سوالی است که آغاز می‌شود و جُستن جُستنی که بی انتهاست و نهایتش سوالی است بی انتها...»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...