نوای غزل‌های حافظ‌ | ایران


در کوچه ‌پس‌کوچه‌های تاریخ ادب ایران، دو سرو بلندقامت بیش از دیگر بزرگان ادبیات، سر بر آسمان برافراشته‌اند؛ «سعدی» با نغمه‌های شیرین حکمت و عشق و «حافظ» با غزل‌هایی که از آسمان الهام گرفته‌ است. هر دو از خاک شیراز روییده‌اند و بر جان و جهان ما سایه افکنده‌اند. این دو سرو سایه‌گستر، قرن‌هاست که جان تشنه ما را با شهد کلام خویش سیراب کرده‌اند و ابراهیم قیصری در کتاب «دو سرو سایه‌گستر شیراز: سعدی و حافظ» این دو نام بلند را در کنار هم نشانده است؛ گویی که دو چشمه به هم پیوند خورده‌اند تا روح خوانندگان امروزی در میان نغمه‌های کهن معرفت و عرفان فارسی غرق شود؛ این کتاب پژوهشی است دقیق، تأملی عمیق و نگاهی ادیبانه به میراث ماندگار این دو شاعر جاودان در ذهن ایرانیان.

ابراهیم قیصری در کتاب «دو سرو سایه‌گستر شیراز: سعدی و حافظ»

اما در روز بزرگداشت حافظ که در تقویم ما با بیستم مهرماه پیوند خورده؛ بی‌تردید دل‌ ما بیش از هر زمان با بانگ غزل‌های آسمانی او به تپش می‌افتد؛ آن شاعر جاودانه‌ای که دیوان غزلیاتش پس از قرآن، یکی از عزیزترین کتب در خانه هر ایرانی است. حافظِ خوش‌لهجه و خوش‌آواز که قرآن را در چهارده روایت از بر می‌خواند، در غزل‌های شورانگیز و حکمت‌آمیزش، هر سخن را با رایحه‌ای از آیات الهی می‌سرود و خود از این موهبت بزرگ و لطف خداداد چنین سخن به میان آورده است:«هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم» و این دولت سرمدی که بر جاودانگی شعر حافظ افزوده، نصیب هر شاعری نمی‌شود. اینجاست که درمی‌یابیم چرا اشعارش، نه‌تنها دل عارفان جهان که جان هر انسانی را به وجد می‌آورد. کتاب ابراهیم قیصری نه‌تنها نگاهی ادیبانه به نکات مهم و برجسته در کلام این دو شاعر دارد، بلکه ما را به سفری در دنیای شعر و ادب فارسی دعوت می‌کند. نویسنده با دقت فراوان از معانی و مضامین اشعار و سخنان این دو سرور شعر و ادب رمزگشایی می‌کند تا خواننده با لذت و نگاهی عمیق‌تر، جان کلام حافظ و سعدی را درک کند.

103 صفحه اول از این کتاب 418 صفحه‌ای، به «سعدی» و مابقی در شانزده مقاله به «حافظ» اختصاص دارد. ابراهیم قیصری در بخش دوم به رمزگشایی از جهان‌بینی و نگاه عارفانه حافظ شیرازی پرداخته و تلاش می‌کند تا وجوه مشابه میان اشعار حافظ و دیگر شاعران همچون مولوی و کمال خجندی را کشف کند. در ادامه، او به یادداشت‌های غنی درباره حافظ و ایهام‌ها و اشاراتی دیریاب در اشعار او می‌پردازد و در نهایت چند نمونه از بازآفرینی حافظ از شعر دیگران را ارائه می‌دهد. این کتاب همچنین با نگاهی پژوهشی و منتقدانه، به تصحیح‌های گوناگون دیوان حافظ می‌پردازد و از اولین چاپ انتقادی به اهتمام مرحوم محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی در سال 1313 تا نسخه‌های تازه‌تر و نفیس امروزی را روایت می‌کند؛ از جمله تصحیح‌های درخشان دکتر خانلری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، دکتر رشید عیوضی و دکتر سید محمد راستگو.

جهان‌بینی حافظ از نگاه قیصری
ابراهیم قیصری بخش دوم کتاب را با فصل «یک حرف صوفیانه» و بیت «یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است /‌ای نوردیده، صلح به از جنگ و داوری» آغاز کرده و در ادامه نوشته است:«از آن زمان که در دوردست صحنه آفرینش و اسطوره، برادران‌مان هابیل و قابیل دست به گریبان شدند و سرانجام شوم نزاع اولین بشر، قتل هابیل به دست قابیل بود تا یومنا هذا، جنگ و خصومت و کشت و کشتار -‌به‌عنوان‌های مختلف‌- لحظه‌ای محیط زندگی انسان‌ها را آرام نگذاشته است و ظاهراً چون نسلی از هابیل به وجود نیامد، طبیعتاً -‌دور از جان‌- ما از تیره و تبار قابیلیم و همچنان سیره و شیوه پدرمان قابیل را به اشکال گوناگون دنبال می‌کنیم و اشکال می‌آفرینیم. افزون‌طلبی در کسب جاه و مال، راضی نبودن به رزق مقسوم و پای از گلیم خویش بیشتر دراز کردن -که امن عیش را هر دم بر هم می‌زند‌- اگر تمام علت و موجب جنگ و جدال بین نسل آدم نباشد، از عمده‌ترین علت‌ها تواند بود.»

نویسنده در همین فصل از جهان‌بینی حافظ نسبت به این دنیای فانی و بی‌ارزش پرده بر‌داشته و آورده است:«پس شرط آن بود که بنده مقبل، میثاق ازلی با رب‌الارباب را فراموش نکند و بر «بلی» به حکم بلا بسته آن روز وفادار بماند و چشم بر حکم و گوش بر فرمان باشد. آری:«مزن از چون و چرا دم که بنده مقبل / قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت» و این قبول فرمان جانان هم به شرط مزد نباشد «که خواجه خود روش بنده‌پروری داند.» از دیگر توصیه‌های خیرخواهانه و کارساز حافظ برای برقراری صلح و کنار آمدن با درون، بی‌اعتبار شمردن جهان و بی‌اعتنایی به مظاهر فریبنده آن است که بزرگ‌ترین دل‌مشغولی‌ها، دردسرها و شور و غوغای درون از آنها ناشی می‌شود. خواجه شیراز چندین‌بار دنیا را در چهره عروسی زیبا، ولی بی‌وفا جلوه می‌دهد که در عهد و عقد کس نمی‌پاید و با آنکه هزاران شوی، شیفته خود را در آستانه حجله‌گاه سر به نیست کرده، باز شیفتگان و خواستگاران بسیار دارد که برای وصال و کامجویی از این عروس محتاله به رقابت می‌پردازند و بر سر تصاحب او جنگ و جدال به راه می‌اندازند و می‌کشند و کشته می‌شوند. خوش عروسی است جهان از ره صورت لیکن / هر که پیوست بدو عمر خودش کاوین داد».

قیصری در این کتاب با نگاهی ژرف به مضامین عمیق و ارزش‌های انسانی در میان غزلیات حافظ چهره‌ای متفاوت از او ترسیم می‌کند:«عارفی رند که راه رهایی انسان را در صلح با خویشتن و جهان می‌بیند و می‌گوید:«من ار چه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه / هزار شکر که یاران شهر بی‌گنه‌اند!» او همچنین به زاهد می‌گوید که غرور و عبادت عوام‌پسندانه نمی‌تواند او را از حقیقت دور کند. «عُجب و غرور حاصل از عبادت عوام‌پسند، زاهد ظاهربین را به عالمی می‌برد که همه را گناهکار تصور کند و به هر حرف و حرکتی که نمی‌پسندد، انگ و رنگ فسق و فجور بزند و صاحبان آن سخنان و حرکات را به دیده تحقیر نگاه کند. حافظ در برابر کفّه طاعات زاهد نمازفروش حالت «نیاز» را عرضه می‌کند و می‌گوید:«زاهد چو از نماز تو کاری نمی‌رود / هم مستی شبانه و راز و نیاز من» و چون زاهد، زهد خود را جلوه دهد و فسق دیگران را به رُخشان بکشد، حافظ به او می‌گوید:«بیا که رونق این کارخانه کم نشود / به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی».

قیصری در ادامه به بیزاری حافظ از ریاکاری و زهدفروشی می‌پردازد و می‌نویسد:«خواجه که با ریاکاران سر ستیز دارد، صریحاً اعلام می‌کند که «من و هم‌صحبتی اهل ریا دورم باد»، دست دوستی به سوی دیگران دراز می‌کند و به عنوان نماد و نماینده «صلح کل» معتقد است:«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است / با دوستان مروت، با دشمنان مدارا». حافظ انسان‌دوست از میان گناهان بدترین گناه را آزار رساندن به خلق خدا می‌داند و می‌فرماید:«مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن / که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست».
نویسنده در تفسیر خود از اندیشه حافظ، به دو گونه نبرد اشاره می‌کند:نبردی درونی با خواسته‌های پایان‌ناپذیر نفس و نبردی بیرونی با تفاوت‌ها و تعصبات انسانی. او ما را به گفت‌وگو به‌ جای داوری و به مهر ورزیدن به‌ جای جدال فرا می‌خواند. در نگاه او، صلح از درون آغاز می‌شود؛ هر که درونش آرام گیرد، بیرون را آرام می‌کند.

نگاهی به کارنامه ابراهیم قیصری
ابراهیم قیصری، نویسنده، استاد دانشگاه و پژوهشگر برجسته خوزستانی، بیش از شش دهه از عمر خود را وقف آموزش، پژوهش و ترویج فرهنگ و ادب فارسی کرده است. او در چهارم مهر سال ۱۳۱۵ خورشیدی در بندر ماهشهر ‌زاده شد. عشق به دانش و ادب، او را از نوجوانی به مسیر خودآموزی و تحصیل آزاد کشاند، چنان‌که دوره دبیرستان را با شرکت در امتحانات متفرقه به پایان رساند و سپس برای ادامه تحصیل راهی دانشگاه فردوسی مشهد شد. قیصری در رشته زبان و ادبیات فارسی، مدرک کارشناسی خود را از مشهد و مدارج کارشناسی ارشد و دکتری را از دانشگاه تهران اخذ کرد و سال ۱۳۵۳ با مرتبه استادیار به دانشگاه شهید چمران اهواز پیوست.

قیصری، افزون بر تدریس در دانشگاه، در دبیرستان‌های بندر ماهشهر نیز سال‌ها معلمی کرد و بسیاری از شاگردانش هنوز از خاطرات کلاس‌های پرشور او یاد می‌کنند. او پس از بازنشستگی تدریس را رها نکرد و هنوز در دانشگاه آزاد اسلامی مشغول آموزش نسل جوان در حوزه ادبیات است. قیصری از جمله حافظ‌‌پژوهان برجسته کشور است و آثارش در این حوزه، از نظر گستره، تنوع و عمق تحلیل، در میان پژوهش‌های معاصر قابل توجه است. کتاب‌هایی چون «دیوان حافظ: بر اساس نسخه تصحیح شده علامه قزوینی و دکتر غنی»، مجموعه دو جلدی «یک نکته از این معنی: شرح قیصری بر غزل‌های حافظ»، «شرح بی‌نهایت: ابیات بحث‌انگیز حافظ»، «پرده گلریز: تکرار مضمون در کلام حافظ» و «حافظ عاشق و رند» علاوه بر «دو سرو سایه‌گستر شیراز؛ سعدی و حافظ» بخشی از کارنامه او در زمینه حافظ‌‌پژوهی است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...