«متن و ترجمه منظوم قصیده تائیه کبری؛ نظم‌السلوک» ترجمه، مقدمه و پانوشت‌ها از امیرحسین اللهیاری توسط نشر مولی منتشر شد. این ترجمه پیشتر در ترجمه دیوان ابن فارض نیز ارائه شده بود.

متن و ترجمه منظوم قصیده تائیه کبری؛ نظم‌السلوک امیرحسین اللهیاری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر مولی تابستان سال گذشته (۱۴۰۰) کتاب «بر چکاد چکامه عشاق: ترجمه دیوان ابن فارض مصری به شعر فارسی» را با ترجمه، مقدمه و پانوشت‌های امیرحسین اللهیاری منتشر کرد. مشهورترین شعر ابن فارض قصیده ۷۶۱ بیتی تائیه کبری یا «نظم السلوک» است که در این کتاب ترجمه منظوم آن به تعداد ابیات خودش ارائه شده است.

نشر مولی با توجه به درخواست‌های مکرر مخاطبان ترجمه این قصیده را در قالب کتابی مستقل با عنوان «متن و ترجمه منظوم قصیده تائیه کبری؛ نظم‌السلوک» ترجمه، مقدمه و پانوشت‌ها از امیرحسین اللهیاری، در ۱۸۸ صفحه و بهای ۱۱۰ هزار تومان منتشر کرد.

همانطور که اشاره شد مشهورترین شعر ابن فارض قصیده ۷۶۱ بیتی تائیه کبری یا «نظم السلوک» است که آن را در بیان احوال و مراتب سلوک سرود. این قصیده در حقیقت معراج‌نامه یا شرح احوال شاعر است و نمونه‌ای از احوال مشترک سالکان را در مراحل سلوک نشان می‌دهد. همچنین شاعر در این قصیده مراتب عشق و احوال خود را با یکی از مریدان خود به اشتراک می‌گذارد.

تائیه ابن فارض بعدها به شدت مورد توجه حکیمان و صوفیان قرار گرفت و در دوره‌های متمادی شرح شد. از جمله مشهورترین شروح بر این قصیده «مشارق الدراری» اثر سعید بن سعید فرغانی است. این کتاب در اصل تقریرات دروس صدرالدین قونوی، متفکر، فقیه، فیلسوف و مفسر قرن هفتم هجری بود. صدرالدین فرزند خوانده و از مهم‌ترین شاگردان ابن عربی بود و ای بسا که ضرورت توجه به قصیده تائیه ابن فارض را از پدر و مراد خود به ارث برده باشد.

همچنین ابومحمد صائن‌الدین علی بن محمد ترکه اصفهانی که شارح «فصوص الحکم» ابن عربی است شرحی فارسی بر تائیه کبری به نام «شرح نظم الدر» دارد. شرف الدین داود بن محمود ساوی قیصری که از جمله متفکران و شارحان ابن عربی در سده هشتم است نیز شرحی از این قصیده را به دست داده است. شاگرد قیصری یعنی بابا رکن الدین شیرازی نیز که از شارحان ابن عربی بود شرحی به نام «کشف‌الضُرّ فی نظم‌الدرّ» را بر تائیه کبری نوشت. نقل است که ابن عربی خود نیز برای شرح این قصیده از ابن فارض اجازه خواست بود ولی این حکیم شاعر پاسخ داد که «فتوحات مکیّه» شرح تائیه است.

برخی ابیات تائیه کبری و ترجمه آنها به شرح زیر است:

«و یُثبِتُ نفی الالتباس تطابق ال*مثالین بالخمس الحواس المبینه

تطبیق صورتین و مثالین بر نفی التباس دلیل است / از راه پنجگانه حواسی کو حجتند جمله و مَبصَر

و بین یَدَی مرمایَ دونَکَ سِرَّما * تَلَقَّتهُ منها النفس سراً فالقت

دریاب پس هرآنچه که گفتم در بحث انطباق مثالین / نفسم خود از حواس چنین یافت، تا با تو بازگوید از این در

اذا لاح معنی الحُسن فی ای صورةٍ*و ناح مُعنّی الحزن فی ای سورة

معنای حسن، گر که برآید در صورتی و عاشق محزون / واگیرد آن حدیث و بنالد در چشمه ساز اشک شناور.»

ترجمه این قصیده به شعر فارسی را نیز می‌توان طولانی‌ترین قصیده سروده شده در زبان فارسی دانست.

مترجم در بخشی از مقدمه خود بر این کتاب چنین نوشته است: «مهم‌ترین و معروف‌ترین اثر منظوم از میراث متون صوفیه همین قصیده تائیه است‌. البته به زبان عربی! این «البته» را ذکر می‌کنم، و دلِ مخاطب را به دست می‌آورم! یعنی در عین گستاخی، احتیاط می‌کنم؛ دقیقا کاری که ابن‌فارض در این قصیده کرده است. مثلا هر چه خواسته، گفته؛ و بعد هم در چند جا و طی چند بیت، خود را از اتهام حلولیت بری کرده است. در ابیات پایانی قصیده نیز در جایی که زرتشتی و مسیحی و کلیمی و مسلمان را، هم‌آیین و هم‌مسلک و هم‌ارز برمی‌شمارد، به احتیاط می‌گوید که اگر نبود یک سری مسائل پشت‌پرده، دلایل این ادعا را باز می‌گفتم و کنه آن را برای خوانندگان می‌شکافتم... قصیده تائیه کبرا ۷۶۱ بیت است و درست به شکل قصیده‌ای ۷۶۱ بیتی به فارسی برگردان شد. این اثر به تنهایی، اکنون با اختلاف، طولانی‌ترین قصیده تاریخ شعر فارسی است.»

................ هر روز با کتاب ...............

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...