گاهنامه نقد کتاب کودک در یادبود فعالان ادبیات این حوزه منتشر شد.

 گاهنامه نقد کتاب کودک  یاد سیدهادی خسروشاهی، چنگیز داورپناه و محسن سلیمانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، گاهنامه نقد کتاب کودک در پنجمین شماره خود، یاد سیدهادی خسروشاهی، چنگیز داورپناه و محسن سلیمانی را گرامی داشت.

انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، پنجمین گاهنامه نقد کتاب کودک ویژه بهار ۱۴۰۰ به‌تازگی و روی پیشخوان مطبوعات آمده است.

این‌شماره از گاهنامه مورد اشاره، با یاد سیدهادی خسروشاهی، چنگیز داورپناه و محسن سلیمانی خادمان درگذشته ادبیات کودک و نوجوان منتشر شده و در آن آثاری از حمیدرضا شاه‌آبادی، سرور کتبی، تیمور آقامحمدی، فریدون عموزاده خلیلی، ابراهیم حسن‌بیگی، عرفان نظر آهاری، احمد میرزاده، شهرام شفیعی، محمدحسین محمدی، مریم جلالی، دیوید آلموند و… مورد بررسی قرار گرفته است.

رفیع افتخار، سودابه امینی، محمود برآبادی، عبدالحکیم بهار، حسن پارسایی، محسن حاجی زین‌العابدینی، سعید حسام‌پور، غلام‌رضا حیدری ابهری، جمیله سنجری، فهیمه شانه، حسین شیخ‌الاسلامی، زیبا علی‌خانی، فریبا کلهر، زهره مسکنی، سیدمحمد مهاجرانی، مناف یحیی‌پور و… ازجمله نویسندگان مطالب این‌شماره گاهنامه نقد کتاب کودک هستند.

این‌مجله با ۳۰۰ صفحه و قیمت ۸۵ هزار تومان منتشر شده و نسخه الکترونیک آن نیز به قیمت ۱۰ هزار تومان در فضای مجازی عرضه می‌شود.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...