کارآگاه اشتودر | هم‌میهن


کارآگاه اشتودر، شخصیتی است ساخته‌شده به‌قلم فردریش گلاوزر [Friedrich Glauser] آلمانی، سوئیسی که در دهه ۱۹۳۰ آن را خلق کرده است. درست در همان زمانی که تمام کارآگاه‌های داستان‌های جنایی، شبیه شرلوک هولمز بودند. ظاهری آراسته و بسیار موقر، با رفتاری منحصربه‌فرد. اما کارآگاهی که فردریش گلاوزر آن را به قلم تحریر در می‌آورد، هیچ شباهتی به هیچ‌یک از شخصیت‌های داستان‌های جنایی آن زمان ندارد. همه‌چیز معمولی و عادی است.

کروک و شرکا» [Krock & Co. یا Die Speiche]  فردریش گلاوزر [Friedrich Glauser]

کارآگاه اشتودر هیچ شباهتی به شرلوک هولمز ندارد و یک انسان بسیار معمولی است. او حتی کمی هم از یک انسان معمولی، نامرتب‌تر است. به ظاهر خود اهمیتی نمی‌دهد، لباس‌ چروک می‌پوشد، ورزش نمی‌کند، چاق است و موقع سرماخوردگی، با سروصدا فین می‌کند. اما در پس این ظاهر آشفته و ناامیدکننده، بسیار تیزبینانه و مو‌شکافانه عمل می‌کند و بسیار زیرک است.

زندگی پرفرازونشیب فریدریش گلاوزر، خالق شخصیت کارآگاه اشتودر، باعث شد به علت اخراج از مدرسه، رها کردن دانشگاه، زندانی‌شدن در مراکز بازپروری و بازداشتگاه‌ها و خودکشی، سر از بیمارستان‌های روانی و اماکن این‌چنینی درآورد. او در کشورهایی چون فرانسه، بلژیک و ایتالیا زندگی کرد و چند سال را هم در خدمت لژیون خارجی گذراند. گلاوزر، یکی از اولین نویسندگان ادبیات پلیسی آلمانی‌‌زبان است و کارآگاه اشتودر، مخلوق مشهور اوست. گلاوزر گفته که در خلق این شخصیت داستانی، از سربازرس مگره، شخصیت مخلوق ژرژ سیمنون الهام گرفته است. بااین‌حال به‌قول هوگو لوتچر، نویسنده و منتقد سوئیسی، کارآگاه اشتودر اصلاً شبیه سربازرس مگره نیست و این‌شخصیت کاملاً سوئیسی از آب درآمده است.

گلاوزر علاوه بر داستان، شعر و مقاله هم از خود به‌جا گذاشته و در کارنامه‌اش ۶ رمان پلیسی به‌چشم می‌خورد. مجموعه «کارآگاه اشتودر»، ۵ جلد دارد که پس از اولین کتاب پلیسی‌اش، «چای سه بانوی پیر» نوشته شدند.

در رمان «کروک و شرکا» [Krock & Co. یا Die Speiche] که نسخه اصلی آن سال ۱۹۸۹ منتشر شده، در شب عروسی دختر کارآگاه در هتلی در روستای شوارتسن اشتاین قتلی اتفاق می‌افتد و مردی با پره نوک تیز دوچرخه کشته می‌شود. قصه از همین‌جا شروع می‌شود، جنازه مقتول هم روی یک‌میز در زیرزمین هتل تسوم هیرشن قرار دارد. این داستان شخصیت‌های بسیار زیادی دارد که هرکدام روحیات و درونیات متفاوتی دارند که کارآگاه اشتودر باید با زیرکی تمام، آن‌ها را واکاوی و راز درونی هریک را حل کند و به نتیجه برسد. گویی هر شخصیت، قفلی است بر در صندوقچه‌ای که درون آن، راز قتل نهفته است. کارآگاه اشتودر در رمان «کروک و شرکا» ناخواسته درگیر پرونده قتلی می‌شود که در شب عروسی دخترش رخ داده است.

او ضمن سوال‌های اولیه و مرسوم درباره صحنه جنایت، سوالات زیرکانه‌ای هم مطرح می‌کند که مهم‌ترین آن‌ها این است که آن همه پاکت بدون نامه در جیب مقتول چه می‌کند؟ سوالات دیگری که کارآگاه با آن‌ها روبه‌روست، از این‌قرارند که چرا به آلت قتاله یک تارموی سگ چسبیده؟ دوچرخه‌فروش علاقه‌مند به حیوانات چه‌نقشی در این ماجرا دارد؟ خانم منشی عاشق‌پیشه در این هتل چه‌می‌کند؟ این مهمان‌های عجیب‌وغریبی که ناگهان به هتل سرازیر شده‌اند، چه‌کسانی هستند؟

«حکمرانی ماتو» نیز داستان دیگری است از کارآگاه اشتودر. اتفاقات قصه، در یک‌آسایشگاه روانی در شهر برن رخ می‌دهد و همه‌چیز با یک تماس تلفنی غافلگیرکننده آغاز می‌شود. مردی به‌نام پیترلن، از آسایشگاه روانی راندلینگن فرار می‌کند و این اتفاق بسیار نگران‌‌کننده است. فردریش گلاوزر در یک «پیشگفتار ضروری» کوتاه پیش از شروع متن داستان، اشاره می‌کند که تعریف‌کردن داستانی که در پاریس، لندن یا نیویورک اتفاق می‌افتد، کار خطرناکی نیست. اما تعریف کردن داستانی که در یکی از شهرهای سوئیس رخ می‌دهد، خطرناک است چون یک‌بار برایش اتفاق افتاد که یکی از داستان‌هایش به‌شدت مورد اعتراض باشگاه فوتبال وینترتور قرار گرفت. چون در آن‌داستان یک هافبک حضور داشت و گلاوزر مجبور شد به دارودسته و طرفداران آن‌تیم، اطمینان بدهد که منظورش آن‌ها نبوده‌اند. نکته‌ای که در تمام داستان‌ها با محوریت شخصیت کارآگاه اشتودر به‌چشم می‌خورد، کاویدن درونیات شخصیت‌های داستان توسط کارآگاه اشتودر است. او با تجربیاتی که دارد و رموز و فنونی که به آن‌ها مسلط است، ریشه‌های هر اتفاق را در درون شخصیت‌ها می‌جوید. فردریش گلاوزر، داستان این کارآگاه زیرک را در ۵ جلد روایت می‌کند که چهار جلد از آن توسط نشر هیلا به چاپ رسیده است. دو جلد نخستین آن تحت عناوین «معمای مرگ ویچی» و «معمای منحنی تب»، در سال ۱۳۹۸ و «کروک و شرکا» و «حکمرانی ماتو»، اخیراً در اختیار علاقه‌مندان به داستان‌های جنایی قرار گرفته‌اند.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...