هیات داوران جایزه احمد محمود، برگزیده بخش مجموعه‌داستان سومین دوره این‌جایزه را معرفی کرد.

متغیر منصور یعقوب یادعلی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌جایزه که به‌خاطر وقایع متعدد در سال گذشته و شیوع ویروس کرونا بی‌مراسم اختتامیه به پایان راه خود رسیده، با اعلام برگزیده‌ خود در بخش مجموعه‌داستان به شکل مجازی، تندیس و جایزه‌ برنده را هم‌زمان با دوره‌ چهارم در زمستان نود و نه و در صورت ریشه‌کن‌شدن ویروس چینی به او اهدا می‌کند.

به‌این‌ترتیب، بنابر نظر هیات داوران بخش مجموعه‌داستان متشکل از حمیدرضا نجفی، مریم حسینیان، عالیه عطایی و کاوه فولادی‌نسب از میان نامزدهای نهایی سه‌گانه متشکل از مخلوقات غریب نوشته‌ حسین سناپور، متغیر منصور نوشته‌ یعقوب یادعلی و هفت گنبد نوشته‌ محمد طلوعی، کتاب «متغیر منصور» از یعقوب یادعلی به‌عنوان بهترین مجموعه‌داستان منتشرشده در سال ۱۳۹۷ برگزیده شد.

مشروح متن بیانیه‌ هیئت داوران سومین جایزه‌ ادبی احمد محمود در بخش مجموعه‌داستان به این‌ترتیب است:

در این روزها که اپیدمی تازه‌آمده‌ کرونا و بیماری‌های قدیمی اقتصادی و منازعات داخلی و بین‌المللی سیاسی دست به دست هم داده‌اند تا هرچه بیشتر کمر انسانی ایرانی را خم و امید را از او دور کنند، ادبیات داستانی -دنیای خیال و روایت- نجات‌دهنده است -آرام‌بخش و راهگشا- چراکه از خلال روایت تجربه‌های انسانی و اجتماعی، مستقیم و غیرمستقیم، نگاه مخاطب خود را توسعه و به اندیشه‌ او عمق می‌بخشد. از این رو، به‌رغم هیاهوی زمانه و زمینه، هیئت داوران سومین جایزه‌ ادبی احمد محمود اجازه نداد امر روزمره باعث توقف کارش در بررسی مجموعه‌داستان‌های منتشرشده در سال ۱۳۹۷ شود.

در گام نخست از میان ده مجموعه‌داستانی که بر اساس نظرسنجی از اهالی ادبیات، به دور داوری رسیده بودند، سه اثر با اکثریت نسبی آرا انتخاب و معرفی شد (به‌ترتیب الفبا):
«متغیر منصور» نوشته‌ یعقوب یادعلی (نشر چشمه)
«مخلوقات غریب» نوشته‌ حسین سناپور (نشر چمشه)
«هفت‌گنبد» نوشته‌ محمد طلوعی (انتشارات افق)
در ادامه، پس از بررسی مجدد این سه اثر و این بار با اکثریت مطلق آراء داوران، بهترین مجموعه‌داستان سال ۱۳۹۷ انتخاب شد؛ مجموعه‌داستانی که راوی رهاشدگی انسان معاصر است و هر بار به شکلی تلاش او را برای بقا در جنگل هزاره‌ سوم به تصویر می‌کشد؛ مجموعه‌داستانی که زبان روایتگر روان، طناز و پیش‌برنده‌ای دارد و خواننده‌اش را به‌خوبی با خود همراه می‌کند؛ و مجموعه‌داستانی که تنوع شیوه‌های روایی‌اش فرم‌های جذابی را خلق کرده و در اختیار خواننده‌ای فارسی‌زبان قرار داده است.

هیئت داوران سومین دوره‌ جایزه‌ ادبی احمد محمود در بخش مجموعه‌داستان، به اکثریت مطلق آرا، مجموعه‌داستان «متغیر منصور» نوشته‌ یعقوب یادعلی را به عنوان بهترین مجموعه‌داستان ایرانی منتشرشده در سال ۱۳۹۷ معرفی می‌کند.

................ هر روز با کتاب ..............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...