رضا دستی در خبر و بر فرمان دارد و سودابه بر قلممو و در رنگ... کمال بر صحنه تئاتر قدمی زده و مهناز پشت پیشخوان کافه... با وجود تفاوت، خصوصیات مشترکی هم دارند ازجمله اینکه هیچکدام نمیتوانند مسؤلیت عشق را بپذیرند... آدمِ بیکار، تفریح و استراحت ندارد و درواقع همه روزش مشغول هیچ است؛ و این پوچی آدم را خسته میکند... این جامعه است که نیازش به آدمها، نیازش به فردیتها و استعدادشان را از دست داده و دارد فرو میپاشد
...
خاکسترِ به جا مانده از عشق سوخته است... کاراکتر اقتصادی، مدیر یک شرکت سرمایهگذاری بزرگ، سرمایهدار، بیزینسمن، قهرمانِ آرمانگرای دهه 50، چریک دهه 60، شخصیتی بیگانه با خود و منفعتطلب که دوستان سیاسیاش در آلمان به خاطر همکاریاش با حاکمیت، قصد ترورش را داشتهاند... میتواند بازجو و رزمنده دیروز را به خدمت بگیرد... نمیخواهد جلوی مرگ معشوقهاش لادن را بگیرد
...
به وضعیت دلدادهای شباهت دارد که بعد مرارتهای فراق تا وصال، متوجه میشود معشوقاش آن کسی که فکر میکرده نیست. دلداده در این شرایط نه عاشق است، نه فارق، از عشق گردیده... سیمین، گمشدهای مخصوص به خودش دارد. کسی که نمیشود در دیگری پیدایش کرد: مادری نادیده که سالها به خاطرش مکافات کشیده و برای اینکه دختر همان مادر بماند جایی برای گریختن جز خیال او ندارد
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار میگیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه میدهی... روان شناسی رشد به ما کمک میکند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی میرسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی میرسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد
...
مشاوران رسانهای با شعار «محصول ما شک است» میکوشند ابهام بسازند تا واقعیتهایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست میبیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفتوگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسشها را با نظاممندی، دقت و منطق پی میگیرد
...
عوامل روانشناختی مانند اطمینان بیشازحد، ترس از شکست، حس عدالتطلبی، توهم پولی و تاثیر داستانها، نقشی کلیدی در شکلگیری تحولات اقتصادی ایفا میکنند. این عوامل، که اغلب در مدلهای سنتی اقتصاد نادیده گرفته میشوند، میتوانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونقهای غیرمنتظره یا رکودهای عمیق میشوند
...
جامعیت علمی همایی در بخشهای مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستانهای مثنوی، او معانی لغات را باز میکند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی میپردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزارههای غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیمبندی سهگانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی میکند
...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدمها –و در بعضی موارد حیوانها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه میکند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمیشود انتظار داشت در زندگیاش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطرهای از آن گذشته باقی نماند
...








