نشان کوماندور به احمد سمیعی (گیلانی) عضو پیوسته فرهنگستان زبان فارسی اهدا شد.

نشان کوماندور به احمد سمیعی (گیلانی)

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشان نخل آکادمیک کوماندور با حضور نیکولا رُش سفیر فرانسه در ایران، در منزل احمد سمیعی به وی اعطا شد.

مراسم اعطای نشان عالی کوماندور به احمد سمیعی قرار بود طیّ مراسم ویژه‌ای در مرکز فرهنگی سفارت فرانسه برگزار شود که به‌سبب کسالت وی، تصمیم برآن شد این‌برنامه در منزل سمیعی برگزار شود.

نخل آکادمیک نشان افتخار ملّی وزارت آموزش عالی فرانسه است که به بزرگان اندیشه، به‌سبب خدماتی که به‌همّت آنان انجام پذیرفته، اعطا می‌شود. سابقه اعطای این نشان به زمان ناپلئون و به سال ۱۸۰۸ در تجلیل از اعضای برجسته دانشگاه پاریس، به‌سبب مشارکت برجسته در فرهنگ و آموزش، برمی‌گردد.

ازجمله کسانی که در ایران این‌نشان را گرفته‌اند، می‌توان به علی‌اکبر سیاسی (روانشناس، نویسنده و رئیس دانشگاه تهران)، احمد کامیابی مسک (مترجم و استاد درام و تئاترمدرن دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران)، سید جواد طباطبایی (مولّف، مترجم و استاد علوم سیاسی)، محمّدعلی سپانلو (شاعر، مترجم و منتقد ادبی)، رضا سیّدحسینی (نویسنده و مترجم)، جواد حدیدی (نویسنده و مترجم) و ابوالحسن نجفی (نویسنده، محقّق و مترجم) اشاره کرد.

نخل آکادمیک شامل سه درجه و عالی‌ترین آن نشان کوماندور است (دو درجه دیگر: Class Officer, 2nd ؛Member/Knight, class 3rd)، نشان کوماندور نخستین‌بار است که در میانِ متفکّرانِ کنشگرِ ایرانی، به احمد سمیعی تعلّق گرفته است.

در این‌برنامه نیکولا رُش به ایراد سخن پرداخت و آرزو کرد بتواند روزی زبان فارسی را آن‌چنان بیاموزد و تکلّم کند که سمیعی زبان فرانسه را سخن گفته است.

سفیر فرانسه اعطای نشان کوماندور را بسیار نادر دانست که افراد معدودی موفّق به دریافت آن می‌شوند. نیکولا رُش ضمن قدردانی از سمیعی گیلانی بر نقش اثرآفرین ایشان در معرّفی آثار ارزشمند فرانسه به زبان فارسی و نیز سهم بسزای استاد در فرهنگ و هنر جهان تأکید و گزارشی مجمل امّا دقیق از زندگی و آثار استاد بیان کرد که نشان‌دهندۀ آگاهی عمیق سفیر فرانسه از احوال سمیعی گیلانی بود. در پایان سخن، سفیرِ فرانسه با احترام، نشان «فرمانده نخل آکادمیک» را به گردن سمیعی آویخت.

وی گفت: احمد سمیعی چهره آشنای فرهنگ ایران است. او را به حق باید قهرمان فرهنگ ایران شمرد. ذهن روشمند، خلّاق، نواندیش و بالاخص انسانی ویژگی بارز استاد سمیعی است که همچنان در عمر پربار خود زنده و تروتازه نگاه داشته است و این تازگی و حلاوت محصول مداومت او در خواندن، تحقیق و «به روز بودن» است به‌ویژه، اُنس به خواندن رمان او را «فارغ از دنائت‌ها و دل‌مشغولی‌های بی‌قدر، به جهانی آرمانی و اثیری» برده و با «زندگی دیگران و به زندگی‌هایی دیگر» دمخور و آشنا کرده و با همنوعان خود همحسّی یافته است. دوام عمر با عزّت استاد احمد سمیعی (گیلانی) را از خداوند خواستارم.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...