کتاب نخست از مجموعه کارآگاهی «آدام دالگلیش» [Adam Dalgliesh] با عنوان «صورتش را بپوشان» منتشر شد.

صورتش را بپوشان»  [Cover her face] اثر پی.دی. جیمز [P. D. James]

به گزارش کتاب نیوز، رمان «صورتش را بپوشان»  [Cover her face] اثر پی.دی. جیمز [P. D. James] با ترجمه لیدا صدرالعلمایی توسط نشر برج به چاپ رسیده است.

پی. دی. جیمز (۱۹۲۰ – ۲۰۱۴) در آکسفورد به دنیا آمد و در دبیرستان دخترانه کمبریج تحصیل کرد. از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۶۸ در سازمان بهداشت ملی کار کرد و بعد از آن در وزارت کشور؛ اول در دپارتمان پلیس و بعد در دپارتمان پلیس جنایی. او از همه این تجربیات در رمان‌هایش استفاده کرد. جیمز عضو انجمن سلطنتی ادبیات و انجمن سلطنتی هنر بود و مدتی هم عضو هیئت مدیره بی‌بی‌سی. همچنین عضو شورای هنر شد و آنجا در هیئت شورای فرهنگی بریتانیا ریاست هیئت شورای ادبی را بر عهده گرفت.

جیمز برای نوشتن داستان‌های جنایی در بریتانیا، آمریکا، ایتالیا و اسکاندیناوی جوایز زیادی دریافت کرد؛ از جمله جایزه بزرگ نویسندگان داستان‌های رازآلود آمریکا و مدال افتخار باشگاه ملی هنر برای ادبیات. او از هفت دانشگاه انگلیسی مدرک افتخاری گرفت و در سال ۱۹۸۳ نشان امپراتوری بریتانیا را دریافت کرد. در سال ۱۹۹۱ به او مقام اشرافیت انتصابی اعطا کردند و در سال ۱۹۹۷ به عنوان رئیس انجمن نویسندگان انتخاب شد.

ناشر در معرفی این اثر او نوشته است:

این کتاب اولین داستان از مجموعه داستان‌های کارآگاه آدام دالگلیش است و به گفته‌ی بسیاری از منتقدان بهترین داستانش. نویسنده در پرداخت طرح و توطئه‌‌‌ی داستانی بسیار موفق بوده و هر چه داستان جلو می‌رود معمایی که ساخته پیچیده‌تر می‌شود.
خصیصه‌ی مهم دالگلیش، کاراکتر اصلی رمان‌های جیمز، چه در این رمان چه در رمان‌های بعد خواندن ذهن شخصیت‌هاست. او اگرچه معما را در گفت‌و‌گوهای طولانی با کاراکترها حل و فصل می‌کند اما مهمترین چیز در خلال این گفت‌و‌گوها حرف‌هایی است که گفته نمی‌شود. دالگلیش با استفاده از گفته‌های شخصیت‌ها چیزهای پنهان را آشکار می‌کند.
پی‌دی‌جیمز را بعد از آگاتا کریستی از مهمترین جنایی‌نویسان انگلیسی می‌دانند. مهمتر از آن او یکی از کاراکترهای ماندکار ادبیات انگلستان را در این رمان خلق کرده است «کارآگاه آدام دالگلیش».
صورتش را بپوشان از آن دست رمان‌های معمایی است که تمام شخصیت‌ها انگیزه‌ای محکم برای قتل دارند و پیدا کردن قاتل واقعی از میان این همه قاتل بالقوه هیجان خاصی به داستان داده است.
صورتش را بپوشان با محوریت قتل دختری مرموز در جامعه‌ای کوچک و سنتی، به مسائلی چون دغدغه‌های فرهنگی و اجتماعی اطرافیان مقتول می‌پردازد و نگاهی می‌اندازد بر تناقضات رفتاری جامعه‌ی سنتی و تاثیر کلیسا بر رفتارهای مردمان حاشیه‌نشین.

«صورتش را بپوشان» اثر  پی. دی. جیمز در 264 صفحه و با قیمت 68 هزارتومان در کتابفروشی ها در دسترس علاقمندان قرار دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...