رمان «اسپلینترسل» نوشته دیوید مایکلز با ترجمه هادی امینی توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر و راهی بازار نشر شد

به گزارش مهر، داستان این رمان درباره مردی به نام سام فیشر، یک اسپلینترسل است که می‌داند هیچ عملیاتی ساده نیست و همه هم مشکلات خودشان را دارند. سام فیشر نمی‌تواند همه‌چیز را طبق برنامه انجام دهد اما باید مطمئن شود که کارش را نامرئی انجام داده است؛ اسپلینترسل یعنی همین؛ یعنی هیچ ردپایی به جا نگذاری؛ وارد شوی، کار را انجام دهی و خارجی شوی!

اسپلینترسل‌ تنها کار می‌کند. گروهی از راه دور وضعیت سام فیشر را زیر نظر گرفته و از او حمایت می‌کنند؛ حرفه‌ای‌هایی که کارشان را خوب بلدند. اما فیشر در خط آتش قرار دارد. او باید به هر حرکتش آن‌قدر فکر کند که انگار محل عملیات، یک صفحه شطرنج بزرگ است. طوری‌که یک اشتباه کوچک می‌تواند برایش مرگبار باشد...

رمان «اسپلینترسل» برپایه یک مجموعه بازی‌های ویدئویی اثر ریموند بنسون نوشته شده است. شخصیت محوری این داستان مردی به نام سام فیشر است که درباره یک گروه تروریستی به نام «سایه‌ها» و سازمانی که مشغول تجارت اسلحه است، تحقیق می‌کند.

ترجمه فارسی این‌کتاب با ۳۵۲ صفحه و قیمت ۴۸ هزار تومان منتشر شده است.

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...