پس از کمونیسم... | سازندگی


«کوهستان لک‌لک‌ها» [Stork mountain] نخستین رمان میرسلاو پنکوف [Miroslav Penkov] نویسنده بلغارستانی است که مورد ستایش بسیاری منتقدان و نشریات قرار گرفت. فاینشال‌تایمز نوشت: «طرح هوشمندانه و ساختاریافته رمان به خوبی توانسته ادغام استادانه روابط خانوادگی با جامعه مذهبی را کامل کند. این رمان یک مطالعه غنی تاریخی از مرزها را به نمایش میگذارد: مرزهایی که به جبر شرایط جغرافیایی شکل گرفتهاند و مرزهایی که خود ساختهاند.»

کوهستان لک‌لک‌ها» [Stork mountain]  خلاصه رمان میرسلاو پنکوف [Miroslav Penkov]

هیلاری رایس، منتقد ادبی کتاب شیکاگو، «کوهستان لک‌لکها» را رمانی زیبا و فراموش‌نشدنی توصیف کرد و نوشت: «پنکوف از شیوه روایت کلاسیک در طرح داستان اولین رمان رویاگونه و تاریک خود استفاده کرده است؛ رمانی که سرشار از تاریخ و افسانه‌های منطقه بالکان است. زندگی شخصیتهای داستان و تاریخچه خانوادگی و افسانه‌های باستان به زیبایی درهم تنیده شده‌اند و همگی در منطقه کوهستانی، خانه لک‌لک‌های سیاه، رقصنده‌های آتش و پرستندگان قدیسان پگان ریشه دوانده‌اند.»

استیون جی کلمن منتقد روزنامه صبح دالاس، «کوهستان لک‌لک‌ها» را رمان بی‌نظیر نامید و پنکوف را یکی از افتخارات ادبیات سرگردان بلغارستان به شمار آورد. وندی اسمیث از بوستون گلوب نیز این رمان را بسیار بسیار بلندپروازانه، تامل‌برانگیز و عمیق/ اندیشمندانه با باورها و اعتقادات متعصبانه در قدرت رستگاری هنر توصیف کرد.

راوی اولین رمان میرسلاو پنکوف دانشجوی فارغ‌التحصیل و آس‌وپاسی است که به امید کمکهای مالی به منطقه کوهستانی بلغارستان که خانواده‌اش در دوران کمونیستی از آنجا گریخته بودند، بازگشته تا سهم خود را از زمین خانوادگی بفروشد. اما پدربزرگش قبلا آن را فروخته. زمین خانوادگی‌شان به نیروگاه برق تبدیل شده و تهدیدی برای بسیاری از لک‌لک‌های مهاجر. لک‌لک‌ها سمبل این منطقه کوهستانی هستند. این جریان اولین جدال داستان «کوهستان لک‌لک‌ها» را شکل می‌دهد، اما داستانی را که پنکوف قصد دارد به تصویر بکشد بسیار گسترده‌تر از اینها است.

خانه در منطقه‌ای واقع است که تحت‌تاثیر تلفیقی از تمدنهای ترک، یونانی و اسلاو و همچنین مسلمان و مسیحی قرار دارد و داستان رمان از داستانهای فولکلور مذهبی و صورت برجسته‌تری آیین آناستناریا- رقصنده‌های آتشی که با رقص آتش آن منطقه کوهستانی را تقدیس می‌نمایند- بهره گرفته است. هرچه راوی داستان بیشتر در جامعه بومی غرق می‌شود مطالب بیشتری در مورد گذشته پیچیده پدر بزرگش دستگیرش می‌شود، گذشته از این او عاشق و دلباخته دختر پیشوای دینی مسلمان منطقه می‌شود که ظاهرا دست‌یافتن به او غیرممکن است.

الیف به امان هشدار می‌دهد که به خاطر خرافه‌پرستی دست‌هایت را به خون من آلوده نکن و دست از سر دیوانگی بردار! اما امان نمی‌تواند در برابر این عشق مقاومت کند. پنکوف به مدد ظرافت‌ طبعی که دارد می‌تواند به زیبایی هرچه تمام‌تر از تاریخ، اساطیر و فولکور بگوید- در اصل قصد او از بهره‌گیری از تاریخ، اساطیر و فولکلور بیشتر گفتن از زمان حال است- او در جدال آغازین قهرمان داستان و الیف تنش و شوخ‌طبعی بسیاری قرار داده است. اما عناصر گوناگون داستان به طور متقاعدکننده‌ای درهم ادغام نشده‌اند، مثلا بعضی قسمتها بیش از حد پیشینه پدر بزرگ امان و دانش دهان به دهان و مردمی را پوشش می‌دهد.

با وجود آنکه فصلهای رمان کوتاه و سبک هستند، اما غالبشان اسیر نگرشی گنگ شده‌اند که تاثیر تراژیک رمان را کمرنگ و آن را مبهمتر می‌سازد و باعث شده فصل پایانی جذابیت بیشتری پیدا کند.
در یک کلام، «کوهستان لک‌لک‌ها» داستانی جدی و تاریک از زندگی روستایی که در تناقضهای استعاری خود گرفتار آمده، است.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...