مجموعه‌داستان نوجوان «یکشنبه عصر در خیابان سوم» نوشته حسین بازپور توسط نشر کتاب هرمز منتشر و راهی بازار نشر شد.

یکشنبه عصر در خیابان سوم حسین بازپور

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب دومین‌مجموعه‌داستان حسین بازپور به‌عنوان یک دهه‌هشتادی است که می‌گوید مشکل نویسندگان و شاعران جوانی که در عرصه‌ فرهنگ و ادب فعالیت می‌کنند، عدم دسترسی آسان به خبرگزاری‌ها، رسانه‌ها و مطبوعات است؛ به‌ویژه در استان خوزستان که محل زندگی بازپور است، عدم وجود خبرنگاران فرهنگی‌ باعث گمنامی صاحب‌آثاران و معرفی کتاب‌های آن‌هاست.

«یکشنبه عصر در خیابان سوم» ۵ داستان کوتاه را شامل می‌شود که داستان‌هایش درباره مسائل و مشکلات نوجوانان هستند. نویسنده کتاب تلاش کرده علایق و سلائق مختلف و متفاوت نوجوان امروز را، در لابه‌لای داستان به نمایش بگذارد.

بازپور می‌گوید: در چندسال اخیر، با طیف‌های مختلفی از نوجوانان و دغدغه‌هایشان آشنا شدم و سعی کردم پر رنگ‌ترین آن‌ها را در داستان به‌صورت غیرمستقیم، بیان کنم. خودم نوجوان هستم و معتقدم شناخت نوجوان امروز، کار آسانی نیست، و پس‌از سال‌ها ارتباط با طیف‌های گوناگونی از نوجوانان، می‌شود به شناختی نسبی دست پیدا کرد. مسائل اخلاقی از مهم‌ترین مسائلی‌ هستند که تمایل دارم همیشه در داستان‌هایم به آن‌ها بپردازم.

این‌کتاب با ۱۱۰ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۳۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...