۱۰ اثر برگزیده مسابقه «کتاب دوست داشتنی من» که به انتخاب شیوه‌ها و ابزارهای متفاوت و جدید برای معرفی کتاب و ترویج کتاب‌خوانی از سوی کودکان و نوجوانان اختصاص دارد، معرفی شدند.

به گزارش مهر، معرفی کتاب یکی از شیوه‌هایی است که بر اساس آن اعضا و مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تلاش می‌کنند بچه‌ها را این شیوه‌ها به کتاب‌خوانی تشویق کنند.

در این میان کانون فراخوان این مسابقه را تابستان ۱۳۹۸ منتشر کرد و ۲هزار و ۷۰۰ کودک و نوجوان عضو مراکز کانون سراسر کشور با ارسال ۲هزار و ۲ اثر در قالب فیلم، کلیپ، انیمیشن، معرفی دیواری کتاب و کتاب‌سازی در این رقابت شرکت کردند.

بر همین اساس در مجموع از بین این آثار ۲۵۹ اثر برگزیده استانی به اداره‌کل آفرینش‌های فرهنگی کانون در تهران معرفی شد که ۱۱۱ اثر به بخش فیلم، کلیپ و انیمیشن و ۱۴۸ اثر به معرفی دیواری و کتاب‌سازی اختصاص داشت که مورد داوری کارشناسان معاونت فرهنگی کانون قرار گرفت و در نهایت ۱۰ اثر برگزیده کشوری معرفی شد.

داوران این بخش مامک یحیی‌پور، ملیحه باقری و مریم خاکسار تهرانی، ضمن تقدیر ویژه از کانون استان‌های قزوین و چهارمحال و بختیاری (به دلیل کیفیت و تنوع آثار)، از بین این آثار از کل کشور، ۱۰ اثر برگزیده را اعلام کردند.

کتاب «یار دوست داشتنی من» و «جادوی خواندن» از قزوین، «درخت شکلات» و «چی چی قاشق و قیچی» از اردبیل، «از نزدیک‌تر نگاه کن» از چهار محال بختیاری، «ماهی‌گیر و بهار» از قم، «شکل‌ و حرف» از گیلان، «قلب‌های نارنجی» از لرستان، «مهارت‌های زندگی برای کودکان» از مرکزی و «سگی که قار قار می‌کرد» از تهران برندگان مسابقه «کتاب دوست داشتنی من» شناخته شدند.

مسابقه «کتاب دوست داشتنی من» سال ۱۳۹۸ در مراکز فرهنگی هنری کانون در سراسر کشور اجرایی شد.

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...