کالم توبین [Colm Tóibín] نویسنده ایرلندی توانست جایزه ادبی «دیوید کوهن» [The David Cohen Prize] را در سال 2021 دریافت کند. این جایزه به ارزش 40 هزار پوند توسط بنیاد جان اس. کوهن تامین و توسط شورای هنر انگلستان اداره می‌شود.

کالم توبین [Colm Tóibín

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «کالم توبین» نویسنده ایرلندی توانست جایزه ادبی «دیوید کوهن» را در سال 2021 دریافت کند. این جایزه طی مراسمی در موسسه سلطنتی آرشیتکت‌های بریتانیا در شهر لندن برنده خود را اعلام کرد. «هرمیون لی» رئیس هیئت داوران این جایزه نویسندگی تویبین را درخشان خواند که رمان‌ها و نمایش‌نامه‌های او از کیفیت مطلوب برخوردار هستند.

به گفته رئیس هیئت داوران این جایزه معتبر انگلیسی آثار و رمان‌های نویسنده ایرلندی دارای نوعی تخیل در مسیر زندگی و تجسم ذهن‌ دیگران است که با مهارت خاصی به تصویر کشیده شده است. او نویسنده‌ای است که قادر است در سطح بین‌الملل شناخته شود و علاوه بر رمان‌ها و داستان‌هایش در نوشته‌های تاریخی نیز درخشان است.

در توصیف‌های هیئت داوران جایزه ادبی کوهن، نوشته‌های نویسنده ایرلندی به شعر و ریتم‌های موسیقی تشبیه شده است و هیئت داوران این جایزه اعتقاد دارند که تویبین یکی از نویسندگان ضروری عصر معاصر است که همه باید کتاب‌هایش را مطالعه کنند.

آخرین رمان نویسنده ایرلندی با عنوان «جادوگر» داستانِ زندگی نویسنده آلمانی توماس مان را روایت می‌کند.

وی در واکنش به اعلامیه اخیر هیئت داوران در اعلام نامش به عنوان برنده این جایزه گفت: «اولین باری که در مراسم افتتاحیه این جایزه در سال 1993 در شهر لندن حاضر شده بودم، فکرش را هم نمی‌کردم که روزی به عنوان دریافت کننده این جایزه باشم. برندگان پیشین این جایزه همگی هنرمند بودند و من افتخار می‌کنم که نام من در میان آنها ذکر شده است.»

جایزه دیوید کوهن یک جایزه دوسالانه ادبیات انگلیسی است که از سال ۱۹۹۲ برای بزرگداشت از یک عمر دستاورد ادبی به یک نویسنده، رمان‌نویس، داستان کوتاه‌نویس، شاعر، مقاله‌نویس یا نمایشنامه‌نویس (باید شهروند انگلستان یا ایرلند باشد) داده می‌شود. این جایزه به ارزش 40 هزار پوند توسط بنیاد جان اس. کوهن تامین و توسط شورای هنر انگلستان اداره می‌شود.

«ادنا اوبراین»، «تام استاپارد»، «تونی هریسون» و «هیلاری منتل» از دریافت کنندگان این جایزه معتبر بریتانیایی در سال‌های گذشته بودند.

[از کالم توبین در ایران سه کتاب «بروکلین» و «خانواده تهی» و «نورا وبستر» منتشر شده است.]

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...