کتاب «افسانه‌های بیدل قصه‌گو»، آخرین اثر جی.کی. رولینگ، روز شنبه (هفتم دی‌ماه) با ترجمه‌ی محمد نوراللهی منتشر می‌شود.

به گزارش ایسنا، ترجمه‌ی کتاب «افسانه‌های بیدل قصه‌گو» در ‌96 صفحه و شمارگان ‌3300 نسخه از سوی انتشارات بهنام عرضه خواهد شد.

به گفته‌ی نوراللهی، کتاب جدید رولینگ متشکل از پنج داستان تخیلی جادویی است که معلم علوم و فنون جادوگری یعنی آلبوس دامبلدور در هفتمین کتاب «هری‌ پاتر و هدیه‌های مرگ» - به دوست هری - هرمیون گرنجر - هدیه داد و در این مجموعه، نظرات خود را در انتهای هر داستان بیان کرده و به شرح و تفسیر آن پرداخته است.

رولینگ در مقدمه‌ی این کتاب عنوان کرده است که جادوگران و ساحره‌ها در دنیای جادوگری نیز مشکلات خود را دارند و تفاوت عمده‌ی داستان‌های دنیای جادوگری با دنیای غیرجادوگری این است که جادوگران مشکلات‌شان را با تکیه بر توان و هوش خود حل می‌کنند؛ حال آن‌که در داستان‌های دنیای غیرجادویی، مشکلات افراد به وسیله‌ی جادو حل می‌شود.

این کتاب آخرین اثر مشهورترین نویسنده‌ی جادویی جهان است که عنوان سریع‌ترین فروش کتاب در سال ‌‌2008 را به‌دست آورده؛ به طوری‌که در مدت تنها دو هفته، ‌6/2 میلیون نسخه فروش جهانی داشته است.

«افسانه‌های بیدل قصه‌گو» رکورد فروش دو نسخه در هر ثانیه را به‌جا گذاشته و در مدت دو هفته‌ی اول انتشار، ‌4/8 میلیون دلار درآمد برای مؤسسه‌ی خیریه‌ی متعلق به رولینگ به‌همراه آورده است.

رولینگ پیش‌تر در سال ‌‌2007 با کتاب «هری‌ پاتر و هدیه‌های مرگ»، عنوان سریع‌ترین فروش جهانی یک کتاب را تجربه کرده بود. «افسانه‌های بیدل قصه‌گو» روز چهارم دسامبر با هدف کمک به انسان‌های نیازمند در اروپا به چاپ رسید.

نوراللهی پیش‌تر، کتاب‌های «هری پاتر و شاهزاده‌ی نیمه‌اصیل» و «هری پاتر و هدیه‌های مرگ» را از این نویسنده‌ی آثار جادویی ترجمه کرده است. او همچنین کتاب‌های «اراگون» و «الدست» از مجموعه «میراث» اثر کریستوفر پائولینی را ترجمه کرده است و «بریسینگر»، قسمت سوم این مجموعه، را نیز در ماه جاری منتشر می‌کند.

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...