مجموعه‌داستان «سایه‌ات را دنبال می‌کنم» نوشته نسرین سالاری توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد.

سایه‌ات را دنبال می‌کنم نسرین سالاری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب مجموعه‌داستان یا مجموعه‌خرده‌روایت‌های متصل به هم است. هر یک از داستان‌های کتاب، درباره خانواده‌ای است که با گذشته خود درگیر است. به این‌ترتیب داستان‌ها درباره آن‌گذشته و اتفاقاتی است که برای هر خانواده رخ داده‌اند. برخی از راویان داستان‌ها هم، از اعضای خانواده‌ها هستند.

عناوین داستان‌ها یا قطعات این‌کتاب به‌ترتیب عبارت‌اند از:

«دیوار خالی روبه‌رو»، «معصومیت احساس»، «مترسک»، «به وقت بغداد»، «غلیظ مثل غین»، «ساک قرمزِ سایه‌خانم»، «سیاه، سفید، خاکستری»، «خانم دانازول»، «زنجیر»، «جوراب استارلایت»، «طعم گس آرامش»، «نزدیک‌تر از همیشه»‌ و «چادرشب».

در قسمتی از داستان «ساک قرمز سایه‌خانم» می‌خوانیم:

باربی را از روی طاقچه برمی‌دارم و فشارش می‌دهم روی سینه‌ام: «زنیکه دروغگو! "باربی‌ش اصله!" باربی دختر خودش دست‌وپاش خم می‌شه،‌ اما مال من اصلا خم نمی‌شه. تازه باربی من همی یه لباسو داره. اون‌وقت مال دختر ننر خودش یه عالم کفش و لباس داره. اصلنم اصل نیس.»

باربی را پرت می‌کنم گوشه اتاق و دوباره می‌زنم زیر گریه و همان‌جا خوابم می‌برد.

مادرم بیدارم می‌کند: «بیا کمکم کن.»

همراه با صدای جاروبرقی شعر می‌خوانم، چون غیر از من و مادرم کسی این‌جا نیست. خانم احتشامی هم که چیزی نمی‌فهمد. اگر هم بفهمد، نمی‌تواند چیزی بگوید. جارو را می‌کشم توی اتاق پذیرایی. ساک سایه‌خانم را می‌بینم. با جارو نزدیکش می‌شوم. قفلش نکرده. جارو را خاموش می‌کنم و در اتاق را می‌بندم. قلبم تندتند می‌زند. زیپ ساک را یواش باز می‌کنم. دامن گلدارش را روی بقیه لباس‌هایش گذاشته. برش می‌دارم. دور و برم را نگاه می‌کنم. حس می‌کنم دارد مرا می‌بیند. تند می‌پوشمش...

این‌کتاب با ۱۰۴ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۲۲ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...