کتاب «اعتراف» [Cuentos escogidos] مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه انریکه اندرسون ایمبرت [Enrique Anderson Imbert] با ترجمه علی باغشاهی منتشر شد.

اعتراف» [Cuentos escogidos] داستان‌های کوتاه انریکه اندرسون ایمبرت [Enrique Anderson Imbert

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انریکه اندرسون ایمبرت نویسنده، مقاله‌نویس، منتقد ادبی، استاد دانشگاه «هاروارد» و اهل آرژانتین است. او به‌عنوان یکی از مشهورترین و چیره‌دست‌ترین نویسندگان اسپانیایی زبان، به‌ویژه در داستان کوتاه و نقد ادبی قلمداد می‌شود تا جایی‌که «گابریل گارسیا مارکز» او را استاد تخیل‌پردازی ادبیات آمریکای لاتین می‌دانند.»

از ویژگی‌های بازر داستان‌های اندرسون می‌توان به فضای رئالیسم جادویی، پایان‌های غافلگیر کننده، خلق جهانی وهم‌آلود و تخیلی اشاره کرد.

به زعم مترجم اعتراف، این کتاب، علاوه بر اینکه رضایت مخاطبان و علاقه‌مندان به ادبیات داستانی، به‌ویژه سبک «ادبیات جادویی» را جلب خواهد کرد، ارزشِ اندیشه و فلسفه این نویسنده شهیر آمریکای لاتین را نیز آشکارتر خواهد ساخت.

از آثار قبلی علی باغشاهی، مترجم این اثر می‌توان به «هنر تلخ نکردن زندگی»، «مردی با پاهای گم‌شده» و «مگسی که می‌خواست پروانه شود» اشاره کرد.

این‌کتاب با ۱۵۸ صفحه توسط انتشارت پایتخت (شانی) منتشر و روانه بازار شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...