چهاردهمین شماره از دوماهنامه ادبی «چامه» با عکس روی جلد م. موید منتشر شد.

دوماهنامه ادبی «چامه» با عکس روی جلد م. موید

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، محوریت هر شماره از مجله «چامه» یکی از شاعران یا نویسندگان است. در این شماره با محمدحسین مهدوی، با نام هنری «م.موید» گفت‌وگوی مفصلی شده است و تعدادی از شاعران و نویسندگان نیز درباره شخصیت شعری او مقاله‌هایی نوشته‌اند که قاسم آهنین‌جان، صابر امامی، ساعد باقری، افشین علاء، اسکندر صالحی، حامد پورشعبان، مهدی مهدوی، ضیاءالدین خالقی، حمیدرضا شکارسری و موسی بیدج از جمله آنان هستند.

این شماره از «چامه» مثل دیگر شماره‌های آن از هفت بخش اساسی شکل گرفته است؛ داستان، شعر، گفت‌وگو، ویژه‌نامه، چامک، ترجمه و شعر امروز.

بخش داستان «چامه» چهاردهم را شهناز کاملی، سارا خسروی، بهاره حجتی، حدیث سلحشور و ساحل رحیمی‌پور، زیر نظر محمدجواد جزینی نوشته‌اند.

در بخش شعر زمان که زیر نظر ضیاءالدین خالقی آماده می‌شود، تازه‌ترین شعرهای شاعران ایرانی منتشر می‌شود. شعر زمان این شماره از «چامه» با آثاری از حنیف خورشیدی، محمدباقر کلاهی اهری، بنفشه حجازی، غلامحسین سالمی، سیدحسین طالب‌زاده، نرگس الیکایی، محمد آشور و حیاتقلی فرخ‌منش همراه است.

بخش گپ‌وگفت نیز با گفت‌وگوی بلند علی عظیمی‌نژادان با عبدالحسین آذرنگ، مترجم و ویراستار همراه است.

ترجمه‌هایی از شعر دنیا، «میخائیل» با ترجمه سامره عباسی، «پاز سلدن» با ترجمه راحله بهادر، و «رنا التونسی» با ترجمه فرزدق اسدی از دیگر مطالب این شماره است. همچنین ۳۳ هایکو پاییزی با ترجمه سیدآیت حسینی در این بخش به چاپ رسیده است.

در این شماره مقاله‌هایی از کاووس حسنلی، فرزانه معینی، حسنا محمدزاده، لیدا میرهاشمیان و نسرین انصاف‌پور آمده است.

همچنین شماره ۱۵ «چامه» که هفته سوم دی‌ماه منتشر خواهد شد، ویژه‌نامه‌ای برای شاهنامه‌پژوه معاصر جلال خالقی‌مطلق است.

چهاردهمین شماره از مجله ادبی «چامه» با صاحب‌امتیازی و مدیریت محمدصادق رحمانیان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...